حیث
/heys/
مترادف حیث: بابت، جهت، لحاظ، جا، هرجا، هرکجا
برابر پارسی: جا، هر کجا، آنجا که
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- از این حیث ؛ از این روی. از این جهت.
- از حیث ؛ از لحاظ. از نظر. از جهت.
- از حیث ؛ ب ِ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ).
- بحیث ؛ بدانگونه.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - جا هر جا هر کجا . ۲ - جهت لحاظ . یا از حیث . از جهت از لحاظ . یا به حیث . بجهت بلحاظ .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] جا، مکان.
* از این حیث: از این بابت، از این جهت.
* از حیثِ: از لحاظِ، از جهتِ، از نظرِ.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَیْثُ: هرجا - هر زمان
تکرار در قرآن: ۳۱(بار)
ظرف مکان و مبنی بر ضمّ است و لازم الاضافه و مضاف الیه آن پیوسته جمله است بعضی ادعا کرده که مضاف الیه آن گاهی مفرد میآید و به قبول راجز استدلال کرده است: «اماتری حیث سهیل طالعاً...» ولی جمهور این مطلب را انکار نموده و گفتهاند: سهیل مرفوع و مبتداء و خبر آن محذوف است (اقرب). ، . حیث به جمله فعلیه و اسمیه هر دو اضافه میشود ولی در قرآن مجید مضاف الیه آن همه جمله فعلیّه است . و چون ماء کافّه بر آن لاحق شود معنای شرط میدهد و جازم دو است (اقرب) مثل در قرآن مجید فقط دو فقره «حیث ما» آمده است بقره:144و150و بقیّه «حیث» و بیست نه بار به کار رفته است .
تکرار در قرآن: ۳۱(بار)
ظرف مکان و مبنی بر ضمّ است و لازم الاضافه و مضاف الیه آن پیوسته جمله است بعضی ادعا کرده که مضاف الیه آن گاهی مفرد میآید و به قبول راجز استدلال کرده است: «اماتری حیث سهیل طالعاً...» ولی جمهور این مطلب را انکار نموده و گفتهاند: سهیل مرفوع و مبتداء و خبر آن محذوف است (اقرب). ، . حیث به جمله فعلیه و اسمیه هر دو اضافه میشود ولی در قرآن مجید مضاف الیه آن همه جمله فعلیّه است . و چون ماء کافّه بر آن لاحق شود معنای شرط میدهد و جازم دو است (اقرب) مثل در قرآن مجید فقط دو فقره «حیث ما» آمده است بقره:144و150و بقیّه «حیث» و بیست نه بار به کار رفته است .
wikialkb: ریشه_حیث
مترادف ها
نسبت، رابطه، احترام، عزت، تکریم، حیثیت، رجوع، حرمت، حیث، بزرگداشت
پیشنهاد کاربران
حیث. [ ح َ ث ُ / ث َ / ث ِ ] ( ع اِ ) جا. ( منتهی الارب ) . آنجا. ( ترجمان عادل بن علی ) . کجا. هر کجا. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . و آخر آن مبنی بر هر سه حرکت ( فتح و کسر و ضم ) آید. ( منتهی الارب ) . حیث ظرف مکان است مبنی بر ضم که بجمله اضافه میشود و کسی که ادعا میکند که حیث به مفرد هم اضافه میشود بقول راجز استدلال کند: �اما تری حیث سهیل طالعاً� ولی جمهور علمای نحو مجرور بودن سهیل را انکار کرده اند و گفته اندسهیل مبتداست و خبر آن محذوف است. هرگاه مای کافه به حیث ملحق گردد معنی شرط میدهد و در این صورت دو فعل را مجزوم میسازد. ( اقرب الموارد ) . || هرزمان نیز آید. ومتی بکار رود. ( از اقرب الموارد ) .
... [مشاهده متن کامل]
- از این حیث ؛ از این روی. از این جهت.
- از حیث ؛ از لحاظ. از نظر. از جهت.
- از حیث ؛ ب ِ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ) .
- بحیث ؛ بدانگونه.
منبع. لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
- از این حیث ؛ از این روی. از این جهت.
- از حیث ؛ از لحاظ. از نظر. از جهت.
- از حیث ؛ ب ِ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) ( ناظم الاطباء ) .
- بحیث ؛ بدانگونه.
منبع. لغت نامه دهخدا
" جوری. طوری . سبکی. روشی. طرزی
":حیث.
":حیث.