( حیاکة ) حیاکة. [ ک َ ] ( ع مص ) بافتن جامه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بافندگی. جولاهی. رجوع به حوک و حیاک شود.حیاکة. [ ح َی ْ یا ک َ ] ( ع ص ) مؤنث حیاک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به حیاک شود.