حکیم الهی


معنی انگلیسی:
theosophist, theologian

لغت نامه دهخدا

حکیم الهی. [ ح َ م ِ اِ لا ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) متکلم. کلامی. آنکه قسمت ماوراءالطبیعه را داند.متأله . || که از عالم غیب و از حکمت کامله خدائی بهره مند است.

حکیم الهی. [ ح َ اِ لا ]( اِخ ) میرزا شمس الدین حکیم الهی ثانی ( 1252 - 1336 هَ. ق. ) پسر مرحوم میرزا محمدجعفر حکیم الهی لواسانی ( متوفای 1298 هَ. ق. ). تحصیلات وی در خدمت مرحوم حاجی ملاهادی سبزواری بوده و در سبزوار و در سنه 1276 هَ. ق. از سبزوار به تهران مراجعت نمود. در علم کلام و حکمت و ریاضی مهارت تام داشت. در شب پانزدهم رمضان سنه هزار و سیصد و سی و شش هَ. ق. در هشتاد و چهار سالگی در تهران مرحوم شد و در صفائیه نزدیک مزار ابن بابویه قریب یک فرسخ در جنوب تهران مدفون گردید. وی پسر مرحوم میرزا فضل اﷲ حکیم الهی ثالث است که طبع بسیار نفیس متقن کتاب فروع کافی کلینی از آثار مخلده اوست. اما حکیم الهی اول یعنی میرزا محمدجعفر پسر حسنعلی لواسانی که در حدود 1215 هَ. ق. تولد یافته و در حدود 1298 هَ. ق. در تهران درگذشته و نیز در تاریخ و حدیث و علوم معقول ماهرو در انشاء استاد بود و برادر او یعنی عم میرزا شمس الدین حکیم الهی ثانی ، مرحوم میرزا علی محمد صفا است که در 1221 هَ. ق. متولد و در 1299 هَ. ق. مرحوم شده و از خوش نویسان و شعرای مشهور عصر خود بشمار میرفته است. ( وفیات معاصرین ، محمد قزوینی ، مجله یادگار، سال سوم ، شماره پنجم ).

فرهنگ فارسی

میرزا شمس الدین حکیم الهی ثانی پسر مرحوم میرزا محمد جعفر حکیم الهی لواسانی

مترادف ها

theologian (اسم)
خدا شناس، متخصص الهیات، حکیم الهی

فارسی به عربی

عالم دینی

پیشنهاد کاربران

بپرس