حکک
لغت نامه دهخدا
حکک. [ ح ِ ک َ ] ( ع اِ ) ج ِ حکة. ( دهار ) ( منتهی الارب ). رجوع به حکة شود.
حکک. [ ح َ ک َ ] ( ع اِ ) سنگی باشد سپید مانند رخام و سپیدتر از رخام و سخت تراز گچ. || نوعی از رفتار و آن برفتار زن کوتاه ماند که در رفتن دوش بجنباند. || ( اِمص ) خراشیدگی. || سودگی. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید