دیکشنری
مترجم
بپرس
حکه ای
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
حکه ای. [ ح ِک ْ ک َ / ک ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به حکه. مبتلا به خارش. || مأبون. خارشکی. ابنه ای.
پیشنهاد کاربران
حِکِه ای : [عامیانه، اصطلاح] مردم آزار، کرمکی، ناراحت.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها