حکمت انسانی

دانشنامه آزاد فارسی

حکمت انسانی (anthroposophy)
(یا: شناخت ذات انسان) نظام فلسفۀ باطنی رودولف اشتاینر. اشتاینر مدعی بود که صاحب قدرتی شهودی است که به او شناختی اعطا می کند که از راه علم نمی توان به آن دست یافت. حکمت انسانی به منظور تکامل کل وجود بشر، بر اهمیت بیدارسازی ادراک نهفتۀ روحی تأکید می کند و راه رسیدن به این هدف را فراتررفتن از امور مادّی می پندارد. طرفداران این فلسفه معتقدند که اهمیت دادن به هنر یکی از کلیدهای تکامل روحی است و موسیقی و رنگ ها از خواص درمانی و شفابخش برخوردارند. اشتاینر اهل اتریش بود و در آموزش و پرورش تخصص داشت.

پیشنهاد کاربران

حکمت انسانی[نیازمند منبع] یا آنتروپوسوفی علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی است.
محتویات [نمایش]
پیرامون واژه [ویرایش]
حکمت انسانی واژه ایست که برای آنتروپوسوفی واژهٔ آنتروپوسوفی از ریشهٔ یونانی «آنتروفوس» ( antrophos ) به معنای انسان و «سوفیا» ( sophia ) به معنای حکمت می باشد. در آلمانی آن را Anthroposophie و در انگلیسی anthroposophy می نویسند.
...
[مشاهده متن کامل]

پیشینه [ویرایش]
نخست ایگناتس تروکسلر ( ۱۸۲۸ ) Ignaz Troxler آنرا به جای شناخت و معرفت انسانی بکار برد و امروزه مفهومی است که برای آموزهٔ آنتروپوسوفیک انسان، که رودولف اشتاینر Rodulf Steiner آن را بنیاد نهاد، بکار گرفته می شود.
مفهوم و روشن سازی [ویرایش]
اشتاینر در اثر خود بنام «فلسفه‏ٔ آزادی» ( ۱۸۹۴ ) تلاش انسان برای کسب شناخت را کنش فکری او در جهان می شناساند، زیرا «انسان در آزادی» از راه کنش نفسانی ادراک، مفهوم و به تبع آن جهان ایده ها را می افزاید و با این کار واقعیت جهانی را در کلیت خود می آفریند. اشتاینر انسان را در این کنش نفسانی، به «جهان معنوی» پیوسته می بیند. آموزهٔ نفس او انسان را چون یگانگی جسم و جان و خرد در یک ساختار و ترکیب هفت گانهٔ متمایز می داند. به زعم او انسان «گونه ای برای خود است»، و «من» او که فراتر از زایش و مرگش ادامه می یابد، به صورت زندگی مکرر زمینی تجسد پیدا می کند. او بدین سبب یکی از تکالیف مرکزی انسان را در تکامل تدریجی از تجسدی به تجسد دیگر می داند، که انسان می باید طی آن با دیدن جهان های معنوی و فراحسی، اندام های دیگر نفس را به کار گیرد و از این راه به معنای تکامل کل جهان بدل شود. اشتاینر حکمت انسانی را اینگونه بیان می کند[۱]:
انتروپوسوفی ( حکمت انسانی ) راه و مسیر دانش است، تا روح را در آدمی به روح در عالم راهنمایی کند. انتروپوسوفی ها کسانی هستند که برخی پرسش های ویژه را به عنوان نیاز لازم زندگی دربارهٔ طبیعت و سرشت آدمی و دنیا تجربه می کنند، درست مانند کسانی که گرسنگی و تشنگی را تجربه می کنند.
حکمت انسانی و مسیح شناسی [ویرایش]
اشتاینر حکمت انسانی را پاسخ روزآمدی به عصر علوم طبیعی و ماتریالیسم می دید که درون مایهٔ اصلی حکمت انسانی را مسیح شناسی احیاء شده تشکیل می دهد. اشتاینر توضیح می دهد، که ذات مسیحایی در پیکر عیسی کاملاً به صورت انسان درآمد، تا زندگی زمینی را بار دیگر از سیر قهقرائی اش برهاند. بواسطهٔ این رویداد، که اشتاینر آن را کانون تاریخ جهان می داند، برای انسان روشن شده است، که راه بسوی «مسیح» را در «من» خود بیابد، تا از آن راه «من شناسی» ( یا خودشناسی ) به مسیح شناسی تبدیل شود. مسیح به منزلهٔ «من جهان» با زندگی عیسی برای من انسانی تجربه پذیر می گردد. تکامل جهان در پی تطبیق دادن «من انسان» بر مسیح است.
گسترش و اثرگذاری [ویرایش]
امروزه با بسط جهانی جنبش آنتروپوسوفیک، آرای اشتاینر به طور مشخص تأثیر داشته است و آن را از جمله در نظام آموزشی مدارس والدورف، در کشاورزی، در پزشکی و روش های درمانی و در هنر و حتی معماری شاهدیم.
جستارهای وابسته [ویرایش]
رودولف اشتاینر
کشاورزی زیست پویا
پانویس [ویرایش]
↑ Steiner, Anthroposophical Leading Thoughts ( 1924 )
منابع [ویرایش]
فرهنگ فلسفی دودِن، ترجمه ٔ رحمان افشاری و واهیک کشیش زاده
رده ها: حکمت انسانی اسرارآمیزجنبش های فلسفی رودولف اشتاینرگنوستیک معنویت مکتب ها و سنت های فلسفی
قس عربی
الحکمة الإنسانیة[1] هی الطریق المعرفی الذی یربط بین القوى العقلیة لدى مع القوى العقلیة فی " هکذا یُعرّف الفیلسوف وعالم التربیة ومؤسس الأنثروبوسوفیا النمساوی رودلف شتاینر ( 1861ـ1925 ) فی محاضرته التی ألقاها على أعضاء جماعة الأنثروبوسوفیا فی عام 1925. ومصطلح الأنتروبوسوفیا یتألف من مقطعین یونانیین: الأنثرو ومعناها وبوسوفیا ومعناها الحکمة. قام رودولف شتاینر بنشر العدید من الکتب وإلقاء محاضرات عن علم الأنتروبوسوفیا، وفقا للخبرات المعرفیة العلمیة الخاصة لعلم الروحانیات والتی خبرها من خلال دراسته للعلم. هذه الخبرات کانت حصرا على أعضاء الجماعات السریة قبل نشره لها. إذ کان رأیه أن کل إنسان قادر على إدراک ومعایشة وفهم نتائج هذه الخبرات المعرفیة. یلزمه لذلک تمارین تأملیة وبحث متواصل عن الطریق المعرفی المناسب لها وسیتمکن حینها من التعرف شخصیا وبالتدریج على ذلک العالم الروحانی. یعتقد رودولف شتاینر أن العالم سیکون متکاملا فقط عندما یتم استخدام وتطبیق وسائل البحث العلمی ومنطقها البحثی المعروف فی حقول العلوم الطبیعیة على العالم الروحانی أیضا. وهذا یعنی إیجاد صلة بین علم الطبیعة وبین علم الروحانیات، بمعنى أن الأنثروبوسوفیا ترید أن تصبح علم الروحانیات ( وکلمة علم بالمعنى المعروف فی علم دراسات الطبیعة ولیس بمعنى آخر. ) صورة فی الأنتروبوسوفیا تتألف من کائن ذی أربعة مکونات تکوینیة متحدة مع بعضها البعض وهی : أولاً مکون الجسد ی أو ما یُسمیه الأثیری وثانیاً جسد الحیاة ، وثالثاً الآسترال أو ما یُسمیه المکون الروحی، ورابعاً المکون العقلی أو ما یُسمیه الـ أنا. یربط المکون الجسدی ی بالأرض ویربط المکون العقلی بالعالم الروحانی فی ، أما المکونان الوسطیان، أی مکون جسد الحیاة والآسترال أو المکون الروحی فیقومان بمهمة التوفیق بین العالمین، أی الأرضی والروحانی. تعتقد الأنتروبوسوفیا أن الـ أنا عند قد جاءت من وستعود إلیه بعد الموت. ومن خلال عدد کبیر من الولادات المتکررة، أی التناسخ سیتمکن الکائن ی من تقویة مکوناته الثلاث بمکون الـ أنا الرابع فی العالم الروحانی. ویتم ذلک من خلال الاستفادة من الحریة المعطاة للمکون ی فی حیاته الدنیا التی ستزوده بالطاقة التطوریة التی ستؤثر على تطور الـ أنا فی فی .
نشاطات الأنثروبوسوفیا فی حقول الحیاة الاجتماعیة
صورة إنسان الأنتروبوسوفیا هذه وسمت وطورت حقولاً فی الحیاة الاجتماعیة فی عالمنا. ومن خلالها ـ نشأت فکرة المتواجدة . . .

بپرس