حکم راندن ؛ حکم کردن. فتوی کردن. ( ناظم الاطباء ) . تعیین کردن. مقدر ساختن :
رانده ست منجم قدر حکم
کافاق شه کیان گشاید.
خاقانی.
چو حکمی راند خواهی یا قضایی
بتسلیم آفرین در من رضایی.
نظامی.
رانده ست منجم قدر حکم
کافاق شه کیان گشاید.
خاقانی.
چو حکمی راند خواهی یا قضایی
بتسلیم آفرین در من رضایی.
نظامی.
حکم راندن:اجرا کردن فرمان.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 203 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 203 ) .