[ویکی فقه] حکم اطاعت از شوهر (قرآن). خانواده یـک واحـد کـوچـک اجـتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، و در نتیجه مرد یا زن ، یکی باید رئیس خانواده و دیـگـری مـعـاون و تـحـت نـظـارت او بـاشد، قرآن در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود.
خداوند تعالی اطاعت زن از شوهر را، در چارچوب قوانین الهی لازم می داند: «الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من امولهم فالصـلحـت قـنتـت حـفظـت للغیب بما حفظ الله والـتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا...؛ مردان، سرپرست و خدمتگزار زنانند، بخاطر برتریهایی که (از نظر نظام اجتماع) خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند، و زنان صالح آنها هستند که متواضعند، و در غیاب ( همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، می کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر آنهم مؤثر نشد و هیچ راهی برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را ترک کنید! و اگر از شما پیروی کردند به آنها تعدی نکنید...»
قیم
کلمه (قیم) به معنای آن کسی است که مسؤول قیام به امر شخصی دیگر است، و کلمه (قوام) و نیز (قیام) مبالغه در همین قیام است، و مراد از جمله : «بما فضل الله بعضهم علی بعض» آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند، چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است، که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است.
قوام خانواده
خانواده یـک واحـد کـوچـک اجـتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، زیرا رهبری و سرپرستی دسته جمعی که زن و مرد مشترکا آن را به عـهـده بـگـیـرنـد مـفـهـومـی نـدارد و در نتیجه مرد یا زن، یکی باید رئیس خانواده و دیـگـری مـعـاون و تـحـت نـظـارت او بـاشد، قرآن در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود.البته مقصود از این تعبیر استبداد و اجحاف و تعدی نیست بلکه منظور رهبری واحد منظم با توجه به مسؤ ولیتها و مشورتهای لازم است. ایـن مـسـاءله در دنـیـای امـروز بیش از هر زمان روشن است که اگر هیاءتی (حتی یک هیئت دو نـفری) ماءمور انجام کاری شود حتما باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد وگرنه هرج و مرج در کار آنها پیدا می شود - سرپرستی مرد در خانواده نیز از همین قبیل است.و ایـن مـوقـعـیـت بـه خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیشتری بهره مند است) و دیـگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید، بـه عـلاوه تعهد او در بـرابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی، و پـرداخـت مـهـر و تـاءمـیـن زنـدگی آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد.البـتـه مـمـکـن است زنانی در جهات فوق بر شوهران خود امتیاز داشته باشند ولی شاید کرارا گفته ایم که قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد، و شکی نیست که از نظر کلی، مردان نسبت به زنان برای این کار آمادگی بـیـشتری دارند، اگر چه زنان نیز وظایفی می توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست.
خداوند تعالی اطاعت زن از شوهر را، در چارچوب قوانین الهی لازم می داند: «الرجال قومون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من امولهم فالصـلحـت قـنتـت حـفظـت للغیب بما حفظ الله والـتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا...؛ مردان، سرپرست و خدمتگزار زنانند، بخاطر برتریهایی که (از نظر نظام اجتماع) خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می کنند، و زنان صالح آنها هستند که متواضعند، و در غیاب ( همسر خود) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، می کنند. و (اما) آن دسته از زنان را که از طغیان و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! و (اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر آنهم مؤثر نشد و هیچ راهی برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را ترک کنید! و اگر از شما پیروی کردند به آنها تعدی نکنید...»
قیم
کلمه (قیم) به معنای آن کسی است که مسؤول قیام به امر شخصی دیگر است، و کلمه (قوام) و نیز (قیام) مبالغه در همین قیام است، و مراد از جمله : «بما فضل الله بعضهم علی بعض» آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند، چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است، که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است.
قوام خانواده
خانواده یـک واحـد کـوچـک اجـتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد، زیرا رهبری و سرپرستی دسته جمعی که زن و مرد مشترکا آن را به عـهـده بـگـیـرنـد مـفـهـومـی نـدارد و در نتیجه مرد یا زن، یکی باید رئیس خانواده و دیـگـری مـعـاون و تـحـت نـظـارت او بـاشد، قرآن در اینجا تصریح می کند که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود.البته مقصود از این تعبیر استبداد و اجحاف و تعدی نیست بلکه منظور رهبری واحد منظم با توجه به مسؤ ولیتها و مشورتهای لازم است. ایـن مـسـاءله در دنـیـای امـروز بیش از هر زمان روشن است که اگر هیاءتی (حتی یک هیئت دو نـفری) ماءمور انجام کاری شود حتما باید یکی از آن دو رئیس و دیگری معاون یا عضو باشد وگرنه هرج و مرج در کار آنها پیدا می شود - سرپرستی مرد در خانواده نیز از همین قبیل است.و ایـن مـوقـعـیـت بـه خاطر وجود خصوصیاتی در مرد است مانند ترجیح قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که از نیروی سرشار عواطف بیشتری بهره مند است) و دیـگری داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید، بـه عـلاوه تعهد او در بـرابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی، و پـرداخـت مـهـر و تـاءمـیـن زنـدگی آبرومندانه همسر و فرزند، این حق را به او می دهد که وظیفه سرپرستی به عهده او باشد.البـتـه مـمـکـن است زنانی در جهات فوق بر شوهران خود امتیاز داشته باشند ولی شاید کرارا گفته ایم که قوانین به تک تک افراد و نفرات نظر ندارد بلکه نوع و کلی را در نظر می گیرد، و شکی نیست که از نظر کلی، مردان نسبت به زنان برای این کار آمادگی بـیـشتری دارند، اگر چه زنان نیز وظایفی می توانند به عهده بگیرند که اهمیت آن مورد تردید نیست.
wikifeqh: حکم_اطاعت_از_شوهر_(قرآن)