حکاکه

لغت نامه دهخدا

( حکاکة ) حکاکة. [ ح ُ ک َ ] ( ع اِ ) سوده. ( منتهی الارب ). سونش. آنچه از سائیدن دوچیز بیکدیگر جدا شود. ریزه هر چیز. آنچه بیفتد از سودن چیزی. || سرمه رمد. ( منتهی الارب ).

حکاکة. [ ح َک ْ کا ک َ ] ( ع اِ ) وسوسه. خارخار. ج ، حکاکات. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس