حکامت

لغت نامه دهخدا

حکامت. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) حکامة.محکم کار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). || حکیم شدن. حکیم گردیدن. ( منتهی الارب ).

حکامة. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) رجوع به حکامت شود.

پیشنهاد کاربران

حکامت. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) حکامة. محکم کار شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) . || حکیم شدن. حکیم گردیدن. ( منتهی الارب ) .
حکامة. [ ح َ م َ ] ( ع مص ) رجوع به حکامت شود.
منبع. لغت نامه دهخدا