حى بن یقظان

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] حى بن یقظان یکى از آثار تمثیلى - عرفانى شیخ الرئیس است که در پاسخ به درخواست دوستان خود، به زبان عربى تألیف نموده است. طبق آنچه مشهور است، این داستان عرفانى را بوعلى در قلعه فردجان نوشت و در آن شرح حال پیرى از اهالی «بیت المقدس»، به نام حى پسر یقظان آمده است. این کتاب به همراه بیست دو رساله دیگر در مجموعه ای به نام رسائل ابن سینا، به چاپ رسیده است.
رساله، فاقد هر گونه باب بندى و فصل بندى است. شیوه بیان داستان بدین گونه است که مؤلف، خود را در میان جمعى از دوستان فرض مى کند که در ضمن گردش و تفریح با قهرمان داستان برخورد نموده اند و پرسش هایى از وى کرده اند و او به پاسخ پرداخته است.
مراد از حى بن یقظان، عقل فعال است که صوفى زاهد را در وصول به حق یاورى مى کند. حى بن یقظان به وصیت پدر به گردش در بلاد مبادرت جسته و یقظان مفتاح همه علوم را به وى داده بود. حى، از سیاحت هاى بسیار خود در گیتى و دیدن شگفتى هاى عالم سخن مى گوید؛ نخست از چشمه اى عجیب نظیر چشمه حیات که در داستان اسکندر وجود دارد و هر کس از این چشمه بنوشد از بیابان هاى سخت و کوه هاى بلند مى تواند بگذرد سخن به میان مى آورد. این چمشه، در آن سوى ظلمات و در بیابانى روشن و نورانى واقع است که اشاره اى است به فلسفه در آن سوى جهل. در ادامه از دو قسمت عالم ماده و عالم معنى و طى مراحل و وصول به حق، به طریق رمز سخن رفته و این بحث با بیانى شیرین به وصف واجب الوجود ختم شده است.
ترجمه و شرح فارسى این کتاب به امر علاء الدولة کاکویه، انجام گرفت و مترجم و شارح آن ظاهراً یکى از شاگردان شیخ و بنا بر عقیده بعضى ابوعبید جرجانى است. البته باید گفت ابن سینا تنها نویسنده این داستان مشهور نیست و داستان از تفصیل بیشترى برخوردار است؛ براى مثال این داستان، شرح زندگى یقظان و فرزند اوست که یقظان در نهان با خواهر یکى از سلاطین ازدواج مى کند و هنگامى که فرزندى از این پیوند به وجود مى آید، زن و شوهر از بیم برادر، نوزاد را در تابوتى نهاده و به جزیره اى مى برند و رها مى کنند و در آن جا ماده آهویى که بچه اش را عقاب ربوده است، به پرورش او مى پردازد، لکن آنچه بوعلى بدان توجه دارد، بدون این توضیحات است؛ وى فقط به نکات فلسفى آن پرداخته است. این داستان توسط افرادى مانند ابن طفیل به صورت کاملا ادبى و با روح درآمده که مورد توجه دانشمندان غربى در طول قرن ها قرار گرفته است.
اولین ترجمه این کتاب به زبان هلندى، توسط یکى از شاگردان اسپینوزا، فیلسوف شهیر آلمانى، صورت گرفت و مورد اقبال عجیب اندیشمندان غربى واقع شد و بارها تجدید چاپ گردید. ترجمه روسى این کتاب در سال 1920م در لنینگراد انجام شد و برگردان آلمانى آن در سال 1726م در شهر فرانکفورت و در سال 1782 در شهر برلن به زیور طبع آراسته شد. در سال 1674 میلادى جى کیث از پیروان فرقه میسحى کویکرزها (انجمن دوستى)، در سال 1686م جى اشول و در سال 1708م سایمون اوکلى، آن کتاب را به انگلیسى برگرداندند.

پیشنهاد کاربران

بپرس