حوط

لغت نامه دهخدا

حوط. [ ح َ ] ( ع اِ ) رشته ای که از دو رنگ سیاه و سفید تافته در آن مهرها و هلال سیم کشیده زنان بر میان بندند، برای دفع چشم زخم. ( منتهی الارب ). رشته تافته سرخ و سیاه که بدان بریم گویند و در آن مهره هاست و زنان آنرا برای دفع چشم زخم بر میان بندند. ( از اقرب الموارد ). || هلال از نقره. ( اقرب الموارد ). || ( ع مص ) حیطه. حیاطة. نگاه داشتن و پاس داشتن و تعهد چیزی را کردن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و از همین معناست قول عرب حُطحُط یعنی متعهد و ملزم باش بصله رحم. ( از اقرب الموارد ). صله رحم کن. ( منتهی الارب ). || گرد آوردن : حاطالحمار عانته ؛ گرد آورد خر زهار خود را. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || نازل شدن : حاط به ؛ حاق و نزل. ( اقرب الموارد ).

حوط. [ ح ِ وَ ] ( ع اِ ) آنچه در عوض کمی دراهم دهند هرگاه در وزن کم باشند: گویند: هلم حوطها. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آنچه در عوض کمی در اهم دهند هر گاه در وزن کم باشند گویند هلم حوطها .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حُوتَ: ماهی
تکرار در قرآن: ۲۸(بار)
فراگرفتن. در قاموس گوید: حوط، حیطه، و حیاطة به معنی حفظ، صیانت و مراقبت است. راغب گوید: حائط دیواری است که مکان مخصوصی را فرا گیرد، احاطه در اجسام به کار می‏رود مثل فلان چیز را احاطه کردم و نیز در حفظ استعمال می‏شود مثل «اِنَّهُ بِکُلِّ شَی‏ءِ مُحیطٌ»: خداحافظ و نگهدارنده هر چیز است و نیز به معنی علم می‏آید نحو «اِنَّ اللّهَ بِما یَعْمَلونَ مُحیط»، «وَ اِنّز اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِکُلِّ شَی‏ءٍ عِلماً» (به اختصار). ناگفنه نماند معنی اصلی همان فرا گرفتن و احاطه است و آن با علم و نگهداری و مراقبت و بلائی که شخص را فرا می‏گیرد سازگار است . * حقّا که خدا در دانائی هر چیز را فرا گرفته است . نظیر ، . * بلی هر که بدی را کسب کند و گناهش او را فرا گیرد آنها یاران آتش اند. ظاهر آیه آن است که عمل مثل هاله اطراف انسان را فرا می‏گیرد و راهی برای ورود رحمت و هدایت به قلبش باقی نمی‏گذارد، اعمال که به صورت نیرو از عامل خارج می‏شوند از او جدا نمی‏گردند بلکه حتی بر روی قلب زنگار می‏شود چنانکه فرموده . در سوره یس، احاطه اعمال به صورت زنجیرها و سدّها ذکر شده است زنجیرهائیکه در گردن تا چانه رسیده‏اند و سدّ بخصوصی که از جلو و پشت سر، آنها را پوشیده است جز واقعیّت اعمال بد نیستند. * ، مراد از «احیط» و «یحاط» احاطه و فراگرفتن بلا است و تقدیر چنین است: «اُحیطَ الْبَلاءُ بِثَمِرِهِ اَنْیُحاطَ الْبَلاءُ بِکُمْ» معنی دو آیه چنین می‏شود: میوه‏اش با بلا احاطه شد پس دو دست خویش را به حسرت برای مالی که خرج کرده بود به هم می‏مالید. حتماً باید او را بیاورید مگر آنکه با پیش آمدی احاطه شوید . * عذاب را به عجله از تو می‏خواهند حال آنکه جهنّم کافران را فرا گرفته است . آیه شریفه مبیّن آن است که جهنّم در حال حاضر کفّار را فرا گرفته است ولی متوجّه آن نیستند همانطور که برق در ابر و آتش در سنگ پنهان است و ما متوجّه نیستیم هکذا جهنّم در این زندگی مخفی است و اهل کفر را فرا گرفته ولی متوجّه آن نیستند. نظیر این، آیات است بنابر آنکه جمله‏های اسمیّه دلالت بر حال و استمرار دارند. * ، ، ، . محیط: از اسماء اللّه الحسنی است یعنی احاطه کننده. فرا گیرنده. که با علم و حفظ قابل جمع است و می‏شود آن را فرا گیرنده، عالم، و حافظ معنی کرد «اِنَّ اللّهَ بِما یَعْمَلونَ مُحیطٌ» خدا آنچه را که می‏کنند فرا گرفته و عالم و نگدارنده است و چون محیط در جای حافط به کار رود قهراً شدت حفظ و تمام علم را می‏فهماند زیرا معنی اصلی کلمه فرا گیرنده است در مجمع ذیل آیه 126 نساء گفته: معنی محیط بالشی‏ء آن است که من جمیع الجهات به آن داناست. در خاتمه باید دانست که افعال و مشتقات این مادّه در قرآن کریم همه از باب افعال به کار رفته است. کلمه محیط مجموعاً یازده بار امده است هشت بار درباره خدا، دو بار در خصوص جهنّم، و یک دفعه در مورد عذاب .

پیشنهاد کاربران

بپرس