حوزه
/howze/
مترادف حوزه: اقلیم، حیطه، قلمرو، ناحیه، اداره، دایره، مرکز، مقر، جانب، سمت، سو، طرف، مدرسه، مدرسه علمیه، مکتب
برابر پارسی: برزن، بخش، کوی، گرداگرد، برخ، پهنه، دامنه، زمینه، گستره
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- حوزةالملک ؛ دارالملک. پای تخت. بیضه ملک. دارالسلطنه. عاصمه. کرسی. قصبة. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- حوزه انتخابات .
- حوزه درس .
- حوزه قضائی .
|| میانه ملک. || انگوری است. ( منتهی الارب ). || فرج زن. || طبیعت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - ناحیه . یا حوز. علمیه . مرکز تحصیل علوم دینی : حوز. علمی. قم . ۲ - جانب طرف . ۳ - وسط مملکت میان کشور . ۴ - طبیعت .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. = حوزۀ علمیه
* حوزۀ علمیه: محل آموزش علوم اسلامی: حوزۀ علمیهٴ قم.
فرهنگستان زبان و ادب
{module} [زبان شناسی] در دستور زایشی، هریک از بخش های مستقل و خودمختار ذهن یا زبان
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
حوزه (زیست شناسی). در آرایه شناسی زیستی، حوزه[ ۱] دامنه، سلسه یا بالافرمانرو ( به انگلیسی: Domain ) بالاترین طبقه آرایه شناختی جانداران است، که بالاتر از فرمانرو قرار گرفته است. طبق سامانه سه دامنه ای که در سال ۱۹۹۰ توسط کارل ووز پیشنهاد گردید، درخت تبارزایی به طور کلی از سه دامنه تشکیل شده است: باستانیان، باکتری ها و یوکاریوت ها. [ ۲]
طبقه بندی های متفاوت دیگری هم از حیات وجود دارند:
• سامانه دوسلسله ای: یوکاریوت و پروکاریوت.
• سامانه شش فرمانرویی: یوباکتری ها، آرکی باکتری ها، آغازیان، قارچ ها، گیاهان و جانوران.
هیچ کدام از این سه سامانه حیات غیرسلولی را شامل نمی شوند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفطبقه بندی های متفاوت دیگری هم از حیات وجود دارند:
• سامانه دوسلسله ای: یوکاریوت و پروکاریوت.
• سامانه شش فرمانرویی: یوباکتری ها، آرکی باکتری ها، آغازیان، قارچ ها، گیاهان و جانوران.
هیچ کدام از این سه سامانه حیات غیرسلولی را شامل نمی شوند.
wiki: حوزه (زیست شناسی)
دانشنامه آزاد فارسی
حوزه (رایانه). حوزه (رایانه)(domain)
۱. در طراحی و مدیریت پایگاه های داده ای، به مجموعه ای از اعداد اطلاق می شود که برای یک خصلت ویژه، معتبر باشند. مثلاً، حوزه ای که برای خصلت AREA-CODE در نظر گرفته شده است، می تواند فهرستی از کلیه کدهای منطقه ای تلفنی سه رقمی باشد که در امریکا معتبرند. ۲. در سیستم عامل Windows NT Advanced Server به مجموعه ای از رایانه ها گفته می شود که از یک پایگاه داده ای با حوزه مشترک و یک سایت امنیتی مشترک استفاده می کنند. هر حوزه، نام منحصر به فرد خود را دارد. ۳. در اینترنت و شبکه های دیگر، به بالاترین زیرمجموعه از نام یک حوزه در یک آدرس شبکه ای اطلاق می شود که هویت آدرس را تعیین می سازد (مثلاً .com معرف کاربران تجاری و .edu معرف مؤسسات آموزشی می باشد) این بخش از آدرس حتی می تواند موقعیت جغرافیایی آدرس را نیز تعیین نماید (مثلاً .fr برای فرانسه یا .sg برای سنگاپور) نام حوزه در آخرین قسمت آدرس قرار می گیرد (مثل www.acm.org). قلمرو و حوزه یک وب سایت مشخص در میان سرورهای ارائه دهنده خدمات می باشد. شرکت های ثبت کننده Domain، طبق قرارداد به مدت قیدشده ای دامنه را تحت مالکیت خاصی درمی آورند. دامنه ها به منظورهای مختلفی نام گذاری می شوند. که از این قبیل می توان به دامنه های با پسوندهای (.com) و (.net) و (.org) و (ir.) اشاره کرد.
۱. در طراحی و مدیریت پایگاه های داده ای، به مجموعه ای از اعداد اطلاق می شود که برای یک خصلت ویژه، معتبر باشند. مثلاً، حوزه ای که برای خصلت AREA-CODE در نظر گرفته شده است، می تواند فهرستی از کلیه کدهای منطقه ای تلفنی سه رقمی باشد که در امریکا معتبرند. ۲. در سیستم عامل Windows NT Advanced Server به مجموعه ای از رایانه ها گفته می شود که از یک پایگاه داده ای با حوزه مشترک و یک سایت امنیتی مشترک استفاده می کنند. هر حوزه، نام منحصر به فرد خود را دارد. ۳. در اینترنت و شبکه های دیگر، به بالاترین زیرمجموعه از نام یک حوزه در یک آدرس شبکه ای اطلاق می شود که هویت آدرس را تعیین می سازد (مثلاً .com معرف کاربران تجاری و .edu معرف مؤسسات آموزشی می باشد) این بخش از آدرس حتی می تواند موقعیت جغرافیایی آدرس را نیز تعیین نماید (مثلاً .fr برای فرانسه یا .sg برای سنگاپور) نام حوزه در آخرین قسمت آدرس قرار می گیرد (مثل www.acm.org). قلمرو و حوزه یک وب سایت مشخص در میان سرورهای ارائه دهنده خدمات می باشد. شرکت های ثبت کننده Domain، طبق قرارداد به مدت قیدشده ای دامنه را تحت مالکیت خاصی درمی آورند. دامنه ها به منظورهای مختلفی نام گذاری می شوند. که از این قبیل می توان به دامنه های با پسوندهای (.com) و (.net) و (.org) و (ir.) اشاره کرد.
wikijoo: حوزه_(رایانه)
حوزه (فیزیک). حوزه (فیزیک)(domain (magnetism))
ناحیۀ کوچکی از مادۀ مغناطیسی که مانند آهنربایی ریز عمل می کند. خاصیت مغناطیسی مواد از حرکت الکترون های موجود در اتم های درون حوزه حاصل می شود. در نمونه ای از ماده که مغناطیده نیست، حوزه ها جهاتی نامرتب دارند یا به صورت حلقه هایی بسته درمی آیند. درنتیجه، مجموعاً هیچ گونه مغناطشی در نمونه دیده نمی شود. در نمونه ای که مغناطیده است، حوزه ها هم جهت اند و درنتیجه، از مجموع آن ها مغناطشی قوی پدید می آید.
ناحیۀ کوچکی از مادۀ مغناطیسی که مانند آهنربایی ریز عمل می کند. خاصیت مغناطیسی مواد از حرکت الکترون های موجود در اتم های درون حوزه حاصل می شود. در نمونه ای از ماده که مغناطیده نیست، حوزه ها جهاتی نامرتب دارند یا به صورت حلقه هایی بسته درمی آیند. درنتیجه، مجموعاً هیچ گونه مغناطشی در نمونه دیده نمی شود. در نمونه ای که مغناطیده است، حوزه ها هم جهت اند و درنتیجه، از مجموع آن ها مغناطشی قوی پدید می آید.
wikijoo: حوزه_(فیزیک)
جدول کلمات
مترادف ها
حد، مد، حوزه، وسعت، مقدار، اندازه
دسترسی، حوزه، حدود، محدوده، رسایی، چشم رس، تیر رس، برد، خط مبنا، منحنی مبنا
محفل، دور، حوزه، طوق، چنبره، قلمرو، دایره، مدار، محیط دایره، چنبر
طرف، فضا، حوزه، ناحیه، منطقه، مساحت، سطح، پهنه
پیرامون، حوزه، حدود، وسعت، محوطه
محیط، حوزه، گوی، قلمرو، رشته، دایره، کره، فلک، گردون، جسم کروی، حدود فعالیت، دایره معلومات
زمین، حوزه، دامنه، قلمرو، دایره، ملک، املاک خالصه
حوزه، ناحیه، متصرفات، قلمرو سلطان
هدف، حوزه، وسعت، میدان، قلمرو، ازادی عمل، نوسان نما، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه
حد، مرز، حوزه، حدود، محوطه، بخش
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف
زمین، حوزه، ناحیه، منطقه، کمربند، بخش، قلمرو، مدارات
حوزه، ناحیه، بلوک، بخش، محله
حوزه، شعبه، قسمت، بخش، دایره، اداره گروه اموزشی
حوزه، دایره، قطب نما، پرگار، حیطه، گرد
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سلام ، حوزه همان مرتبط به ، قسمت یا قلمرو خاص علمی را گویند
حوزه:
۱ - محدوده یا قلمرو جغرافیایی که تحت تاثیر یک پدیده طبیعی یا یک عمل یا رفتار است
مانند حوزه استحفاظی ، حوزه انتخاباتی ، حوزه نفتی
۲ - محلی که فعالیت خاصی در محدوده آن انجام می شود
مانند حوزه علمیه
۱ - محدوده یا قلمرو جغرافیایی که تحت تاثیر یک پدیده طبیعی یا یک عمل یا رفتار است
مانند حوزه استحفاظی ، حوزه انتخاباتی ، حوزه نفتی
۲ - محلی که فعالیت خاصی در محدوده آن انجام می شود
مانند حوزه علمیه
زمینه
عرصه
حوزه= به اختصار بگویم که محدوده قلمرو که از کشور کوچکتر و از یک شهر و دهستان بزرگتر مثل حوزه استحفاظی استان سمنان باز در دل آن حوزه استحفاظی شهرستان دامغان وغیرو
گستره
بیش تر برابرهای یاد شده در بالا یا نادرست یا نارسایند. با این همه، چنانچه از برخی برابرهای کاربردی در زمینه هایی ویژه درگذریم، دربرگیرنده ( عمومی ) ترین برابر پارسی واژه ی �حوزه�، �گستره� است.
بیش تر برابرهای یاد شده در بالا یا نادرست یا نارسایند. با این همه، چنانچه از برخی برابرهای کاربردی در زمینه هایی ویژه درگذریم، دربرگیرنده ( عمومی ) ترین برابر پارسی واژه ی �حوزه�، �گستره� است.
حیطه
اونا معتقد بودن همه این مسائل حل نشده باید در داخل مذاکرات آورده شود
... [مشاهده متن کامل]
این پرونده خارج از حوزه رسیدگی این دادگاه ویژه قرار می گیرد
حوزه
این واژه ای پارسی ست که به زبان اَرَبی درآمده و بهتر است که هوزه نوشته شود و خانه مینه ( معنی ) می دهد و هم ریشه با واژه های زیر است :
انگلیسی : house
آلمانی : Haus
در پارسی امروز در واژه های به نمایان ( ظاهر ) اربی به چهر :حوزه و حوض به جا مانده است :
... [مشاهده متن کامل]
حوزه ی عِلمیه = هوزه ی دانِش
حوض ِ حیاط = هوز ِ پیش سَرا
این واژه ای پارسی ست که به زبان اَرَبی درآمده و بهتر است که هوزه نوشته شود و خانه مینه ( معنی ) می دهد و هم ریشه با واژه های زیر است :
انگلیسی : house
آلمانی : Haus
در پارسی امروز در واژه های به نمایان ( ظاهر ) اربی به چهر :حوزه و حوض به جا مانده است :
... [مشاهده متن کامل]
حوزه ی عِلمیه = هوزه ی دانِش
حوض ِ حیاط = هوز ِ پیش سَرا
حوزه:[اصطلاح خبرنگاری] تخصص خبرنگار در یک یا چند موضوع یا رشته. مثلاً خبرنگاری در حوزه نفت تخصص دارد.
ناحیه
محدوده. ناحیه. منطقه. موضوع، مکان یا زمان دارای حدود مشخص.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)