حوز
لغت نامه دهخدا
حوز. ( ع اِ ) نام درختی است. رجوع به حور شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
حوز یا هوز در لغت سامی و عربی به معنای نهر منشعب شده از رودخانه هست که ریشه نام های حویزاء و اهواز و روستاهای قدیمی حوز ملاکه و حوز نصار و . . . هست در ضمن چیزی که در استان خوزستان و عراق زیاد پیدا میشه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نهرهای منشعب از رودخانه هستن که برای آبیاری نخیلات و بساتین کنده میشن و معروفترینشون تو خوزستان نهر شاوور شوش و حوز های ( نهرهای ) جزیره الخضر یا جزیره عبادان مثل نهر خین و نهر نصار و نهر ابوشکر و بسیاری دیگر هستن در بصره هم این کلمه هنوز به کار میره.
در گفتار لری بختیاری:
هوز یا حوز =دار دسته، خاندان، دودمان، تیره طایفه
دار دسته فلانی یا دودمان فلانی = هوز ( حوز ) فلانی
هوز یا حوز =دار دسته، خاندان، دودمان، تیره طایفه
دار دسته فلانی یا دودمان فلانی = هوز ( حوز ) فلانی
حوزم یعنی روستایم
حوزمان یعنی روستایمان، روستای ما
احتمالا طایفه حوزمانن ( عثمانوند ) ازاین ریشه باشد
که میشود افراد روستایمان
حوزمان یعنی روستایمان، روستای ما
احتمالا طایفه حوزمانن ( عثمانوند ) ازاین ریشه باشد
که میشود افراد روستایمان
حوز درزبان لکی یعنی روستایی که مردمش ازیک ریشه باشند، روستا
کمترازطایفه
کلمه حوزه درفارسی احتمالا ازاین معنی کلمه گرفته شده باشد
کمترازطایفه
کلمه حوزه درفارسی احتمالا ازاین معنی کلمه گرفته شده باشد
حوز به معنی زمین یا ارض وجمع اراضی یا همان زمینها احواز میباشد. . .