حوتان

لغت نامه دهخدا

حوتان. [ ح َ وَ ] ( ع مص ) حَوت. گرد چیزی برگشتن مرغ و وحشی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). پرواز زدن مرغ بر چیزی. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

گرد چیزی بر گشتن مرغ و وحشی پروازدن مرغ بر چیزی .

پیشنهاد کاربران

بپرس