حنجود

لغت نامه دهخدا

حنجود. [ ح ُ ] ( ع اِ ) حنجره. ( اقرب الموارد ). نای گلو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || قاروره ای است دراز که در آن ذرور نگاه دارند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || آوندی است مانند ثله خرد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد )( آنندراج ). آوندی مانند ثله خزف. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس