حمله
/hamle/
مترادف حمله: تاخت، تعرض، تک، تهاجم، شبیخون، نهب، هجوم، یورش، صرع، غش، صولت، اعتراض، انتقاد شدید، حالت بحران، اختلال ناگهانی، ایست، سنکوب
برابر پارسی: یورش، تاختن، آفند، تاخت، تاخت و تاز، تازش، تک
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع حامل برندگان حمل کنندگان .
نقل کردن و رفتن ار جائی بجایی
فرهنگ معین
(حَ مَ لَ ) [ ع . حملة ] (ص . اِ. ) جِ حامل ، حمل کنندگان ، برندگان .
فرهنگ عمید
۲. هجوم در جنگ.
۳. (اسم ) (پزشکی ) [عامیانه] = صرع
۴. (اسم ) (پزشکی ) اختلال ناگهانی در یکی از اعضای بدن، مانند قلب یا مغز.
۵. [مجاز] اعتراض یا انتقاد شدید.
* حمله آوردن: (مصدر لازم ) هجوم آوردن، یورش آوردن.
* حمله بردن: (مصدر لازم ) هجوم بردن، یورش بردن.
* حمله کردن: (مصدر لازم ) = حمله بردن
= حامل
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حَمْلُهُ: حمل کردن او
معنی تَحْمِلْ: که حمله کنی
معنی صَیَاصِیهِمْ: قلعه ها (جمع صیصیة است ، که به معنای قلعه بسیار محکمی است ، که با آن از حمله دشمن جلوگیری میشود)
معنی شِدَادٌ: شدیدها - سخت ها - محکم ها -استوارها - حمله آورندگان (جمع شدید)
معنی یَکَادُونَ یَسْطُونَ: نزدیک است با خشم حمله ور شوند (کلمه یسطون از سطوت به معنای اظهار حالتی خشمگین و وحشتآور است. سطوت و بطش هر دو به یک معنا است و بطش یعنی گرفتن چیزی با خشم وصولت)
معنی یَأْکُلْنَ: می خورند (در عبارت "ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَ ٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ "هفت سال سختی و قحطی به درندگانی خونآشام تشبیه شده که به مردم حمله میآورد ، و ایشان را دریده و میخورد ، ولی اگر مردم ذخیرهای داشته باشند این درنده...
معنی تَحْمِلَهُمْ: تا مرکبشان دهی - تا وسیله سفر به آنان بدهی (کلمه حمل به معنای این است که به کسی مرکبی از قبیل اسب و یا شتر و امثال آن بدهی ،و "حمله ، یحمله ، حملا " معنایش این است که فلانی به فلان کس مرکبی داد که بر آن سوار شود ، شاعر عرب گفته است : ألا فتی عنده خفا...
معنی طَائِفَةٌ: طائفه - جماعتی از انسانها (طائفه به معنای جماعتی از انسانها است و گویا بدین مناسبت جماعتی از انسانها را طائفه نامیدهاند ، که عرب قبل از آنکه به زندگی شهرنشینی برسند ، شعبه شعبه و قبیله قبیله بودند و هر قبیلهای در گوشهای از بیابان زندگی میکردند ، تابس...
معنی ذِی ﭐلْقَرْنَیْنِ: لقب یکی از اولیاء الهی علیهم السلام (در روایتی از امام صادق علیه السلام درمورد ذی القرنین علیه السلام آمده است که کارهائی میکرد که از بشر عادی ساخته نیست و شخصی از حضرت علی (علیهالسلام) پرسید : آیا ذو القرنین پیغمبر بود ؟ در پاسخ فرمود : نه ، ولی بن...
ریشه کلمه:
حمل (۶۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
معنی تَحْمِلْ: که حمله کنی
معنی صَیَاصِیهِمْ: قلعه ها (جمع صیصیة است ، که به معنای قلعه بسیار محکمی است ، که با آن از حمله دشمن جلوگیری میشود)
معنی شِدَادٌ: شدیدها - سخت ها - محکم ها -استوارها - حمله آورندگان (جمع شدید)
معنی یَکَادُونَ یَسْطُونَ: نزدیک است با خشم حمله ور شوند (کلمه یسطون از سطوت به معنای اظهار حالتی خشمگین و وحشتآور است. سطوت و بطش هر دو به یک معنا است و بطش یعنی گرفتن چیزی با خشم وصولت)
معنی یَأْکُلْنَ: می خورند (در عبارت "ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَ ٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ "هفت سال سختی و قحطی به درندگانی خونآشام تشبیه شده که به مردم حمله میآورد ، و ایشان را دریده و میخورد ، ولی اگر مردم ذخیرهای داشته باشند این درنده...
معنی تَحْمِلَهُمْ: تا مرکبشان دهی - تا وسیله سفر به آنان بدهی (کلمه حمل به معنای این است که به کسی مرکبی از قبیل اسب و یا شتر و امثال آن بدهی ،و "حمله ، یحمله ، حملا " معنایش این است که فلانی به فلان کس مرکبی داد که بر آن سوار شود ، شاعر عرب گفته است : ألا فتی عنده خفا...
معنی طَائِفَةٌ: طائفه - جماعتی از انسانها (طائفه به معنای جماعتی از انسانها است و گویا بدین مناسبت جماعتی از انسانها را طائفه نامیدهاند ، که عرب قبل از آنکه به زندگی شهرنشینی برسند ، شعبه شعبه و قبیله قبیله بودند و هر قبیلهای در گوشهای از بیابان زندگی میکردند ، تابس...
معنی ذِی ﭐلْقَرْنَیْنِ: لقب یکی از اولیاء الهی علیهم السلام (در روایتی از امام صادق علیه السلام درمورد ذی القرنین علیه السلام آمده است که کارهائی میکرد که از بشر عادی ساخته نیست و شخصی از حضرت علی (علیهالسلام) پرسید : آیا ذو القرنین پیغمبر بود ؟ در پاسخ فرمود : نه ، ولی بن...
ریشه کلمه:
حمل (۶۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
wikialkb: حَمْلُه
دانشنامه عمومی
حمله (۱۹۵۶). حمله ( انگلیسی: Attack ) یک فیلم در سبک جنگی به کارگردانی رابرت آلدریچ است که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد.
• جک پالانس
• ادی آلبرت
• لی ماروین
• ویلیام اسمیترس
• رابرت استاروس
• بادی ابسن
• ریچارد جاکل
• پیتر فن ایک
• استروتر مارتین
• جود تیلور
• استیون گری
• جک پالانس
• ادی آلبرت
• لی ماروین
• ویلیام اسمیترس
• رابرت استاروس
• بادی ابسن
• ریچارد جاکل
• پیتر فن ایک
• استروتر مارتین
• جود تیلور
• استیون گری
wiki: حمله (۱۹۵۶)
حمله (ترانه ترتی سکندز تو مارس). «حمله» ( به انگلیسی: Attack ) تک آهنگی از ترتی سکندز تو مارس است که در ۳ مه ۲۰۰۵ ( ۲۰۰۵ - 05 - ۰۳ ) منتشر شد. این تک آهنگ در آلبوم یک دروغ زیبا قرار داشت.
حمله (فیلم ۱۹۸۶). حمله ( هلندی: De aanslag ) یک فیلم به کارگردانی فونس رادماکرس است که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به مونیک فن ده فن اشاره کرد. این فیلم، اقتباسی سینمایی از کتاب حمله اثر هری مولیش است. این فیلم در ۱۹۸۶، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: حمله (فیلم ۱۹۸۶)
جدول کلمات
مترادف ها
حمله، هیجان، بیهوشی، بند، تشنج، غش، قسمتی از شعر یا سرود
توهین، حمله، رنجش، دلخوری، تجاوز، یورش، اهانت، گناه، بزه، تقصیر، لغزش، هجوم، قانون شکنی
تعجیل، حمله، جویبار، یورش، جوی، خیز، بوریا، فشار، یک پر کاه، ازدحام مردم، نی بوریا، انواع گیاهان خانواده سمار، حرکت شدید
دسترسی، دسترس، دست یابی، راه، راه دسترس، مدخل، اجازه دخول، تقریب، وسیله حصول، بروز مرض، اصابت، دسترسی یا مجال مقاربت، تقرب به خدا، حمله
اصابت، حمله، شروع، تاخت و تاز، وهله، هجوم
حمله، تجاوز، یورش، تعرض، تاخت، تاخت و تاز، تکش، اصابت یا نزول ناخوشی
حمله، تجاوز، یورش، حمله به مقدسات، اظهار عشق
حمله، یورش، تعرض
حمله، یورش
حمله، مسئولیت، اتهام، بار، تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری
حمله، پیش روی، یورش
حمله، دوره، طلسم، افسون، جادو، جذابیت
حمله، بیهوشی، بیماری صرع
تعدی، حمله، تاخت و تاز، تکش، تهاجم، هجوم
حمله، تشنج، هیستری، هیجان زیاد، حمله عصبی
حمله، تاراج، تهاجم، چپاول
حمله، یورش، حرکت سریع، جواب سریع و زیرکانه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حمله ( به فرانسوی: L'Assaut ) یک فیلم اکشن و دلهره آور فرانسوی به کارگردانی ژولین لکلرک محصول سال ۲۰۱۰ که بر اساس هواپیماربایی هواپیمای ایرباس فرانسه ۸۹۶۹ توسط تروریست های بنیادگرایی اسلامی الجزایر و ربودن گروگان ها توسط GIGN، واحد ضدتروریسم نخبگان ژاندارمری فرانسه در سال ۱۹۹۴ است.
... [مشاهده متن کامل]
• ونسان الباز
• گرگوری درونژه
• ملانی برنیه
• ماری گیلارد
• اوگو بکر
• کلر شازل
... [مشاهده متن کامل]
• ونسان الباز
• گرگوری درونژه
• ملانی برنیه
• ماری گیلارد
• اوگو بکر
• کلر شازل
رِم. رو گذاشت. دنبال.
تاخت. تاز. تاخت و تاز. یورش. ایرشت. تازش. تازشی. تاختی. تاختشی. یورشی. ایرشتی.
تازش رایانه ای.
ما در پارسی واژه "تَک" که همخانواده با "attack" در انگلیسی است و برابر "حمله، یورش" است.
همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کننده" در پارسی داریم به نام "پ، زُ" ( پ میتواند به همه ریخت های پا، پَ، پِ، پُ، پو بیاید، ولی بیشتر پَ ) . ( پیشوند "زُ" را در "زُدودن" میبینیم ) ( پیشوند "پ" را در "پالودن" میبینیم )
... [مشاهده متن کامل]
دو واژه "زُتَک" و "پَتَک" ساخته می شوند که هر دو برابر "دفاع، ضد حمله" هستند و هر دو نزدیک به هم هستند پس هر دو را میتوان بکار برد:
نادرست:حمله به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
درست تَر:زُتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت. /پَتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
بِدرود!
همچنین ما در پارسی دو پیشوند "نفی کننده، پاد کننده، ضد کننده" در پارسی داریم به نام "پ، زُ" ( پ میتواند به همه ریخت های پا، پَ، پِ، پُ، پو بیاید، ولی بیشتر پَ ) . ( پیشوند "زُ" را در "زُدودن" میبینیم ) ( پیشوند "پ" را در "پالودن" میبینیم )
... [مشاهده متن کامل]
دو واژه "زُتَک" و "پَتَک" ساخته می شوند که هر دو برابر "دفاع، ضد حمله" هستند و هر دو نزدیک به هم هستند پس هر دو را میتوان بکار برد:
نادرست:حمله به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
درست تَر:زُتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت. /پَتَک به این کشور زیان زیادی برای آنها داشت.
بِدرود!
واژه حمله
معادل ابجد 83
تعداد حروف 4
تلفظ hamale
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: حملَة، جمعِ حامل] [قدیمی]
مختصات ( حَ مَ لَ ) [ ع . حملة ] ( ص . اِ. )
آواشناسی hamle
الگوی تکیه WS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 83
تعداد حروف 4
تلفظ hamale
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: حملَة، جمعِ حامل] [قدیمی]
مختصات ( حَ مَ لَ ) [ ع . حملة ] ( ص . اِ. )
آواشناسی hamle
الگوی تکیه WS
... [مشاهده متن کامل]
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
حمله: همتای پارسی این واژه ی عربی در زبان های باستانی ایرانی، اینهاست:
1ـ پدرف padraf ( پارتی و مانوی ) .
2ـ اِدوانس edvAns ( اوستایی: dvAns ) .
3ـ پتروت patrut ( پهلوی ) .
4ـ فریاش faryAsh ( اوستایی: فره اَش fra - ash ) .
5 ـ پهیکاف pahikAf ( پهلوی )
1ـ پدرف padraf ( پارتی و مانوی ) .
2ـ اِدوانس edvAns ( اوستایی: dvAns ) .
3ـ پتروت patrut ( پهلوی ) .
4ـ فریاش faryAsh ( اوستایی: فره اَش fra - ash ) .
5 ـ پهیکاف pahikAf ( پهلوی )
یوریدن
کردی جنوبی[کرمانشاهی، ایلامی، بیجاری، خانقینی. . . ]: هیرِش، پَلارمار، هاشاول، هۊ تِرَ، هَیوَت، هۊ ژم، هرشت
ریختن دشمن به شهر یا کشور
یرش
تک = حمله
پاتک = ضد حمله
در انگلیسی هم اتک به معنای حمله میباشد هست
پاتک = ضد حمله
در انگلیسی هم اتک به معنای حمله میباشد هست
تازیدن
حمله در لغت عرب به معنی سوار شدن بر مرکب و تاختن به سمت معین گفته می شود. مثلا وقتی می گوئی ( حمله ، یحمله ، حملا ) معنایش این است که فلانی به فلان کس مرکبی داد که بر آن سوار شود و بتازد .
اَتَک = attack، حمله
پاداَتَک ( که امروزه شده پاتَک ) = counterattack، ضدحمله
{شاید واژه هتک عربی نیز از همین واژه گرفته شده باشد}
بن مایه: فرهنگ نفیسی، ناظم الاطبا
#پارسی دوست
پاداَتَک ( که امروزه شده پاتَک ) = counterattack، ضدحمله
{شاید واژه هتک عربی نیز از همین واژه گرفته شده باشد}
بن مایه: فرهنگ نفیسی، ناظم الاطبا
#پارسی دوست
حملهیدن = حمله کردن
م. ث
پس از حملهیدن مسلمانان به ایران بود که ایرانیان خط پهلوی را فراموشیدند.
م. ث
پس از حملهیدن مسلمانان به ایران بود که ایرانیان خط پهلوی را فراموشیدند.
واژه حمله تازی است
وبرابر ایرانیه آن که کُردی کرمانجی است میشود . . . ( اِریش. . �riş )
اوستایی. . . ( بَرتمِش یا فَرَئش )
پارسی. . . . تاختن تازیدن
ولی در زبان باستانیه ما ایرانیان اِریش �riş درست تر است چون کرمانجی زبان باستانیان ما است
وبرابر ایرانیه آن که کُردی کرمانجی است میشود . . . ( اِریش. . �riş )
اوستایی. . . ( بَرتمِش یا فَرَئش )
پارسی. . . . تاختن تازیدن
ولی در زبان باستانیه ما ایرانیان اِریش �riş درست تر است چون کرمانجی زبان باستانیان ما است
( هر نوع حمله ی جسمی یا روحی ناگهانی )
تاخت، هجوم آورد،
هجوم ، تاخت،
تاخت، تعرض، تک، تهاجم، شبیخون، نهب، هجوم، یورش، صرع، غش، صولت، اعتراض، انتقاد شدید، حالت بحران، اختلال ناگهانی، ایست، سنکوب، تاختن، آفند، تاخت و تاز، تازش
تهاجم
تاخت
تک و تاخت، پَتاک ( از پتاکیدن ) ، بَرتمِش ( از برتمیدن )
یورش
هجوم
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
پَتروت ( پهلوی ) پَهیکاف، ( پهلوی )
آپات ( سنسکریت: آپاتَ )
آهَنتی ( سنسکریت )
فَرئَش ( اوستایی: فْرَئَش )
دِوانس ( اوستایی: دْوانْس dvãns )
اَسگات ( اوستایی: اَسگَتَ )
پَتروت ( پهلوی ) پَهیکاف، ( پهلوی )
آپات ( سنسکریت: آپاتَ )
آهَنتی ( سنسکریت )
فَرئَش ( اوستایی: فْرَئَش )
دِوانس ( اوستایی: دْوانْس dvãns )
اَسگات ( اوستایی: اَسگَتَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)