حمقی

لغت نامه دهخدا

حمقی. [ ح َ قا ] ( ع ص ) ج ِ احمق. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) جمع احمق ۱ - کم خردان . ۲ - بیخردان .

پیشنهاد کاربران

بپرس