دیکشنری
مترجم
بپرس
حمقی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
حمقی. [ ح َ قا ] ( ع ص ) ج ِ احمق. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) جمع احمق ۱ - کم خردان . ۲ - بیخردان .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها