حماقت

/hemAqat/

مترادف حماقت: ابلهی، بی مغزی، بلاهت، جهالت، جهل، حمق، خریت، سادگی، ساده لوحی، غفلت، کم خردی، کم عقلی، کودنی، نادانی، ناقص عقلی

متضاد حماقت: دانایی، خردمندی

برابر پارسی: سبک مغزی، بی خردی، کودنی، نادانی

معنی انگلیسی:
insipience, silliness, foolishness, asininity, daftness, dumbness, fatuousness, folly, idiocy, imbecility, inanity, insanity, lunacy, puerility, senselessness, simplicity, stupidity, tomfoolery

لغت نامه دهخدا

حماقت. [ ح َ ق َ ] ( ع اِمص ) بلاهت. حمق. حماقة. گولی. بی عقلی. ( غیاث از منتخب و کشف ) :
این حماقت نه عجب باشد از آن ریش بزرگ
هرکه را ریش بزرگ است خر وکوسه بود.
ادیب.
رجوع به حماقة شود.

حماقة. [ ح َ ق َ ] ( ع مص ) حمق. گول و بی عقل شدن. ( منتهی الارب ). احمق شدن. ( اقرب الموارد ). رجوع به حمق شود. || کاسد شدن بازار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

گول شدن، بی عقل شدن، فاسدشدن، کم خردی، نادانی
( اسم ) کم خردی بیخردی نابخردی ساده لوحی .

فرهنگ معین

(حَ قَ ) [ ع . حماقة ] (اِمص . )کم خردی ، بی خردی .

فرهنگ عمید

۱. بی عقل شدن، فاسد شدن عقل و رٲی کسی.
۲. کم خردی، نادانی، بی عقلی.
۳. ساده لوحی.

دانشنامه عمومی

حماقت ( انگلیسی: Stupidity ) کمبود هوش، فهم، عقل و عقل سلیم است. آگاهی از حماقت، از صفات تعریف کننده زندگی هوشمندانه یعنی یک صفت بقا است. [ ۱]
عکس حماقت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

idiocy (اسم)
خبط دماغ، خرق، خرف، حماقت، ابلهی، سبک مغزی

foolishness (اسم)
سفاهت، حماقت

stupidity (اسم)
مزخرف، سفاهت، بیهوشی، بی علاقگی، خیره سری، خریت، حماقت، سبک سری، کند ذهنی

idiotism (اسم)
سفاهت، حماقت، جهالت، بی خبری

asininity (اسم)
خریت، حماقت، نادانی

folly (اسم)
حماقت، نادانی، بی خردی، ابلهی، نابخردی، قباحت

silliness (اسم)
خریت، حماقت، نابخردی

hebetude (اسم)
حماقت، کندی

lunacy (اسم)
دیوانگی، حماقت، جنون، خواب گردی

fatuity (اسم)
حماقت، نفهمی، بیشعوری، بی خردی، ابلهی

unreason (اسم)
حماقت، بی خردی، نابخردی، کم عقلی، عمل خلاف عقل

tommyrot (اسم)
حماقت، بلاهت

فارسی به عربی

بلاهة , جنون , حماقة

پیشنهاد کاربران

حماقت: انجام دادن کاری یا گفتن و نوشتن چیزی از روی کم خردی، نسنجیده و بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
کانیا kānyā ( سغدی )
سبکسری ( دری )
ندانم کاری
حماقت یعنی عاشقی کردن با تیک تیک ساعت زندگی کردن
حماقت یعنی ۱۰ بار بمیری و دوباره بمیری وبیخیال نشی
رهاکردن شرایط پایدار و پذیرفتن شرایط ناپایدار
تصمیم یا انتخابی که نتیجه اش منجر به شکست یا ضرر گردد
حماقت یعنی یک سهل انگاری کوچک پس ازتلاش وکوشش فراوان برای رسیدن به مقصودحماقت یعنی بادست خودت زندگیتوبه آتیش بکشونی حماقت یعنی هم دنیاتوبسوزونی وهم آخرتت روحماقت یعنی یک عمرباآبروزندگی کنی ویک شب به بادش بدی
تنها چیزی علم ثابت کرد: حماقت انسان را!
( وخودش باهوش میدانه ) .
هیچ مخلوقی آشیانه خودش را به دست خودش نابود کنه؛ نیست؛ بجز إنسان ( باهوش! ) .
Endless faults!
ابلهی . . . . .
ساده لوحی
بی عقلی
نادانی
حماقت بیماری روحی روانی نداشتن استقلال شخصیتی که باید درمان شودچون خطر ناک پیش رونده است
سبک مازه
گاهی از نادانی است و گاهی از حریص و تمع میباشد
حماقت:سبکسری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس