حلیمو

لغت نامه دهخدا

حلیمو. [ ح َ ] ( اِ ) بیخ حماض بری است. بشیرازی بیخ رستنی باشد که آنرا حماض البقر و حماض البری گویند و به فارسی ترشینک خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بیخ حماض بری است بشیرازی بیخ رستنی باشد که آنرا حماض البقر و حماض البری گویند و بفارسی ترشینک خوانند

پیشنهاد کاربران

بپرس