حلویات

/halaviyyAt/

معنی انگلیسی:
sweetmeat, sweets, sweet pastes

لغت نامه دهخدا

حلویات. [ ح َ ل َ وی یا ] ( اِ ) در تداول فارسی ، شیرینی ها :
گز راز جمله حلویات از چه رو
چشم تمام مجلسیان بر شکست اوست.
میرزا اشتها.

فرهنگ فارسی

در تداول فارسی شیرینیها

مترادف ها

sweetmeat (اسم)
شیرینی، شیرینی جات، حلویات، غذای شیرین

sweets (اسم)
حلویات

پیشنهاد کاربران

شیرینی جات
انواع شیرینی
. . . شربت ها و میوه ها و مربیات و حلویات در دست گرفته به هرکسی می دادند.
سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی به روسیه_حیرت نامه

بپرس