حلوانی

لغت نامه دهخدا

حلوانی. [ ح ُ ] ( ص نسبی ) منسوب است به حلوان. ( الانساب ). رجوع به حلوان شود.

حلوانی. [ ] ( اِخ ) تیره ای از طایفه ململی هفت لنگ. ( جغرافیای سیاسی کیهان ).

فرهنگ فارسی

حلواپز، حلواگر، حلوافروش، درفارسی حلوائی
( صفت ) حلوا پز حلوا فروش قناد .
تیره ای از طایفه ململی هفت لنگ

جدول کلمات

حلوا فروش ,حلوا پز

پیشنهاد کاربران

شیرینی فروش ( شغل )
حلوائی بیشتر به شغل نسبت داده میشود. با تشکرـ
شیرنی فروش

بپرس