دیکشنری
مترجم
بپرس
حلقامه
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
( حلقامة )
حلقامة. [ ح َ م َ ] ( ع اِ ) خرما که در آن پختگی شروع شده باشد از بن. ( منتهی الارب ).
گویش مازنی
/halghaame/ حلقه ای چوبی یا فلزی که در طناب کشی استفاده کنند
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها