حلبی علی اصغر

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] دکتر «علی اصغر حلبی»، از محققان، مؤلفان و مترجمان پرکار و کوشای معاصر است. وی فرزند علی اکبر است و در سال 1323 در اردبیل متولد شد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه را همراه با مقدمات عربیت و فقه و اصول و منطق و فلسفه در مدارس قدیم همان شهر پیش استادان فراگرفت. او دارای لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران است، سپس چند سال برای ادامه ی تحصیلات عالی به دانشگاه ادینبوره در اسکاتلند، سفر کرد و در سال 1359 از همان دانشگاه، درجه ی دکترای فلسفه و فرهنگ اسلامی گرفت.
آثار کتابی ایشان، اعم از تألیف و ترجمه و تصحیح، نزدیک به چهل اثر است. از آن میان، این آثار قرآن پژوهانه است:
آشنایی با علوم قرآنی (حلبی) / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
تاریخ علم کلام در ایران و جهان اسلام / نوع اثر: کتاب / نقش: نویسنده
قرآن مجید / نوع اثر: کتاب / نقش: مترجم

دانشنامه آزاد فارسی

حَلَبی، علی اصغر (اردبیل ۱۳۲۳ش)
پژوهشگر و مترجم ایرانی. تحصیلات ابتدایی و مقدمات فقه و اصول و منطق و فلسفه را در زادگاه خود آموخت. سپس به تهران آمد و در رشتۀ فلسفۀ دانشگاه تهران تحصیل کرد. در ۱۳۵۳ به انگلستان عزیمت کرد و تحصیلات عالیه را آن جا پی گرفت. از او آثار فراوانی اعم از تألیف و تصحیح و ترجمه چاپ شده است. ازجملۀ آثار اوست: آشنایی با علوم قرآنی؛ تأثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی؛ تاریخ علم کلام در ایران و جهان اسلام؛ مقدمه ای بر طنز و شوخ طبعی در ایران؛ تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلام؛ مبانی عرفانی و احوال عارفان؛ تاریخ تمدن اسلام؛ سیر فلسفه در اروپا (ترجمه)؛ نامه های فلسفی ولتر (ترجمه)؛ دانشنامۀ عمومی؛ ترجمۀ تفسیر کبیر فخر رازی؛ ترجمۀ تهافت الفلاسفه.

پیشنهاد کاربران

استاد دکتر علی اصغر حلبی از محققان ، مولفان و مترجمان پرکار و کوشای معاصر است و در میان آثار پرشمار او چندین اثر قرآنی دیده می شود که یاد خواهد شد . علی اصغر حلبی فرزند علی اکبر در سال 1323 در اردبیل متولد شد . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را همراه با مقدمات عربیت و فقه و اصول و منطق و فلسفه در مدارس قدیم همان شهر پیش استادان فرا گرفت . او دارای لیسانس فلسفه از دانشگاه تهران است . سپس چند سال برای ادامه ی تحصیلات عالی به دانشگاه ادینبوره [ ادینبورگ ] در اسکاتلند سفر کرد و در سال 1359 / 1980 از همان دانشگاه درجه ی دکترای فلسفه و فرهنگ اسلامی گرفت . آثار کتابی ایشان اعم از تالیف و ترجمه نزدیک به چهل اثر است . از آن میان این آثار قرآن پژوهانه است : آشنایی با علوم قرآنی ، تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی ، ترجمه ی تفیر کبیر فخر رازی که 4 تا 5 جلد آن تاکنون ( زمستان 1383 ) منتشر شده است و سرانجام ترجمه ی قرآن مجید که معرفی و نقد آن موضوع این مقاله است . در حال حاضر دکتر حلبی به تدریس در دانشگاه های تهران و تحقیق و تالیف آثار ارزشمند اشتغال دارد .
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین
ترجمه آثار فلسفی اسلامی به زبان فارسی ، غریب تر و مظلوم تر از خود فلسفه اسلامی در ایران معاصر است. شگفت انگیز است که با وجوداین همه داعیه داردرفلسفه اسلامی، هنوز هیچ ترجمه قابل قبولی از بسیاری از متون فلسفه اسلامی دردست علاقه مندان نیست.
به همین دلیل خبر انتشارترجمه فارسی متن مهمی مانند «تهافت التهافت»ابن رشدفی نفسه می تواندخبر دل انگیزی باشد. این نوشته نقدی است براین ترجمه. مشخصات کتابشناسی این اثر چنین است. تهافت التهافت، ابن رشد، ترجمه و توضیح: دکتر علی اصغر حلبی، انتشارات جامی، 1385.
این سخن درستی است که وجه غالب تفکر در سنت ایرانی اسلامی، ادبیات است و نه فلسفه رسمی. به همین دلیل زیست کنندگان در این سنت، حکمت و فرزانگی را بیشتر در امثال نظامی ، ناصرخسرو ، مولانا و حافظ جست وجو می کرده اند تا امثال بوعلی و میرداماد و صدرا.
اهل این سنت به زبان مادری شان می اندیشیده اند و ورود جامعه غیرفرهیخته به جهان عقل ورزی های فنی به دلیل همین مشکل زبان و نیز وجود اصطلاحات، با دشواری روبه رو بوده است. فارسی کردن آن اندیشه ها از راه بازگردان متون عربی به زبان فارسی در همین جا اهمیت می یابد. دکتر علی اصغر حلبی و گروه معدود دیگر گویا در پی چنین ضرورتی است که ترجمه فارسی بخشی از این میراث را وجهه همت خود کرده اند. ترجمه فارسی «تهافت التهافت» سومین اثر ایشان در این حوزه است.
دکتر علی اصغر حلبی پیش از ترجمه فارسی «تهافت التهافت» ابن رشد، دو اثر از ابوحامد غزالی را نیز به فارسی برگردانده بود: «تهافت الفلاسفه» و «قواعد العقاید» . بنابراین قاعدتا باید بتوان ایشان را با میراث فلسفی و کلامی ابن رشد و غزالی آشنا دانست.
مقدمه او بر ترجمه فارسی «تهافت الفلاسفه» و نیز «تهافت التهافت» ابن رشد گواه آن است که انگیزه او از ترجمه مدح یا ذم این دو اندیشمند نبوده است. به ویژه مقدمه او بر «تهافت» غزالی معلوم می کند که ضمن اعتقاد به ستودنی بودن غزالی منتقد، اما به تأثیر بی تردید او در پی ریزی سنت عقل ستیزی در فرهنگ اسلامی نیز اذعان می کند و همین نکته او را از دیدگاه مدح آمیز صرف نسبت به غزالی ( زرین کوب، همایی ) و یا دیدگاه قدح آمیز مبتنی بر نقد شخصیت ( زکی مبارک، عارف تامرو، درمیان خودی ها، دکتر یثربی ) جدا می کند.
اگرچه حلبی دست کم در باب غزالی و ابن رشد بیشتر یک مترجم است تا صاحب نظر در فلسفه و کلام اسلامی و ناگفته پیداست که ترجمه غزالی یا ابن رشد به هیچ روی به معنای «غزالی پژوهی» و« ابن رشد پژوهی» نیست، اما مقدمه مفصل دکتر حلبی بر ترجمه «تهافت» ابن رشد می کوشد تا این ترجمه را از حد و اندازه یک ترجمه صرف فراتر ببرد که البته توفیقی نمی یابد. از این مقدمه شصت صفحه ای، چهل صفحه آن هیچ ربطی به غزالی یا ابن رشد و«تهافت» آن دو ندارد. بیست صفحه باقی مانده نیز اگرچه عنوان« ابن رشد اندلسی» را دارد، ولی در آن اشاره ای به محتوای «تهافت التهافت» نشده است.
مثلا آوردن سؤال و جواب غزالی و ابن رشد در باب قدم عالم در صفحات ده و یازده مقدمه که عین آن ها در متن کتاب هم آمده است کاملا بی جاست. یا مثلا بیان فواید تحصیل فلسفه ( صص 25 - 22 ) کوچک ترین ربطی به ماجرای دو تهافت ندارد.
حق این بود که مترجم در مقدمه اش به سیر حوادثی می پرداخت که در ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام به نگارش دو تهافت انجامید. دیگر این که در مقدمه می بایست گزارشی از محتوای «تهافت» ابن رشد و نیز روش مترجم آورده می شد. بنابراین نبود این مقدمه، ضرری به کتاب نمی رساند.
دکتر حلبی با این سه ترجمه، در معرفی غزالی و ابن رشد ( در حوزه ترجمه فارسی ) بر دیگران فضل تقدم دارد، ولی شیوه او در بازگردان فارسی نشان می دهد که تقدم فضل ندارد. مسئله این است که ترجمه در هر موضوعی قبل از هر چیز یک کار زبانی است. این فعالیت زبانی، چیزی جز آشنایی مترجم با زبان مبدا و مقصد و آگاهی از موضوع ترجمه است.
ترجمه در این جا ( یعنی همان سایه گردانی زبانی ) شأنی جدا از متن ترجمه شده هم دارد، یعنی هر ترجمه جدای از آن که محتوای متن اصلی را گزارش می کند، تشخصی هم برای خود دارد. در ترجمه دکتر حلبی این ویژگی زبانی لحاظ نشده است.
نثر مترجم در مقدمه این ترجمه البته نشان می دهد که او روان نویس و حتی گاه زیبانویس است، اما وقتی سخن ابوحامد و ابن رشد را به فارسی برمی گرداند، زبانش لحن خشک و تحت اللفظی به خود می گیرد. به نظرم اشکال کار در این جاست که ایشان واحد ترجمه را در کارشان کلمه لحاظ کرده اند و نه مفهوم. بهتر بود مترجم در این جا از ظاهر عبارات می گذشت و فقط مفهوم را بر می گرداند.
خطر دوری از امانت در ترجمه ( که البته مفهومی دوپهلو و مغالطه انگیز و تا حدی بی معنا دارد ) کمتر از خطر در افتادن به ترجمه قالبی نیست. حرف این است که یک فار . . .

بپرس