حلابس

لغت نامه دهخدا

حلابس. [ ح ُ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) دلاور. || شیر. اسد. || ملازم چیزی که از وی جدا نشود. ( منتهی الارب ). رجوع به حلبس شود.

فرهنگ فارسی

دلاور شیر

پیشنهاد کاربران

بپرس