حلائل

لغت نامه دهخدا

حلائل. [ ح َ ءِ ] ( ع ص ،اِ ) ج ِ حلیل. ( ترجمان علامه ). || ج ِ حلیلة. ( دهار ) : و حلائل ابنائکم. ( قرآن 23/4 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حلیله زنان شوی دار .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
حلل (۵۱ بار)

«حَلائِلُ» جمع «حَلیلَه» از مادّه «حلّ» به معنای زنی است که بر انسان حلال است، و یا از مادّه «حلول» به معنای زنی است که با مردی در یک محل زندگی و آمیزش جنسی دارد.

پیشنهاد کاربران

کلمه ( حلائل ) ، جمع حلیله است ، در مجمع البیان آمده که : حلائل جمع حلیله و به معنای محلله _ حلال شده _ است ، و این کلمه از کلمه حلال مشتق شده ، و مذکر آن حلیل و جمع مذکرش احله است ، مانند عزیز که جمعش
...
[مشاهده متن کامل]
اعزه می آید، و اگر زن حلال را حلیله و مرد حلال را حلیل نامیده اند به این مناسبت است که نزدیکی و همخوابگی با این برای آن و با آن برای این جایز و حلال است ، و بعضی گفته اند: کلمه نامبرده مشتق از مصدر حلول - وارد شدن - است ، چون زن حلال بر رختخواب مرد، و مرد حلال ، در رختخواب زن وارد می شود، و هر دو در یک بستر داخل می شوند این بود گفتار صاحب مجمع البیان .

بپرس