حل و فصل


معنی انگلیسی:
disposition, settlement

پیشنهاد کاربران

حَلّ و فَصل: گرەگشایی، مشکل گشایی، هچل گشایی، گرەزدایی، مشکل زدایی، هچل زدایی
گره گشایی