[ویکی فقه] حقیقت مطلق به تعلق حکم به ماهیت ، بدون هیچ قید زاید اطلاق می شود.
شناخت حقیقت مطلق در گرو آگاهی از حقیقت اطلاق است، و درباره حقیقت اطلاق، اختلاف وجود دارد؛ برخی حقیقت اطلاق را همان حقیقت عموم می دانند که عبارت است از شمول و فراگیری افراد و مصادیق، با این تفاوت که عام به دلالت لفظی وضعی بر مصادیق و افراد دلالت می کند و به طور مستقیم ناظر به افراد طبیعت است، اما دلالت اطلاق بر عموم و شمول به کمک مقدمات حکمت می باشد. این عده اعتقاد دارند عموم و اطلاق هر دو از وضع واضع ناشی می شود.
← تفاوت حقیقت اطلاق و عموم
بنابراین، مقدمات حکمت، عموم درست نمی کند بلکه اطلاق درست می کند و بین اطلاق و عموم مغایرت ذاتی وجود دارد، زیرا در اطلاق هیچ گونه تعرضی نسبت به افراد وجود ندارد و از محدوده ماهیت خارج نمی شود، چه اطلاق مربوط به یک مفهوم جزئی باشد، مثل: «اکرم زیدا» و چه مربوط به یک مفهوم کلی مثل: «اعتق رقبة»، بلکه معنای اطلاق این است که لفظ مطلق، تمام موضوع برای حکم است و دیگر هیچ قید زایدی در موضوع دخالت ندارد و فقط حیثیت «رهایی از هر قید» است که در مطلق لحاظ شده است.
شناخت حقیقت مطلق در گرو آگاهی از حقیقت اطلاق است، و درباره حقیقت اطلاق، اختلاف وجود دارد؛ برخی حقیقت اطلاق را همان حقیقت عموم می دانند که عبارت است از شمول و فراگیری افراد و مصادیق، با این تفاوت که عام به دلالت لفظی وضعی بر مصادیق و افراد دلالت می کند و به طور مستقیم ناظر به افراد طبیعت است، اما دلالت اطلاق بر عموم و شمول به کمک مقدمات حکمت می باشد. این عده اعتقاد دارند عموم و اطلاق هر دو از وضع واضع ناشی می شود.
← تفاوت حقیقت اطلاق و عموم
بنابراین، مقدمات حکمت، عموم درست نمی کند بلکه اطلاق درست می کند و بین اطلاق و عموم مغایرت ذاتی وجود دارد، زیرا در اطلاق هیچ گونه تعرضی نسبت به افراد وجود ندارد و از محدوده ماهیت خارج نمی شود، چه اطلاق مربوط به یک مفهوم جزئی باشد، مثل: «اکرم زیدا» و چه مربوط به یک مفهوم کلی مثل: «اعتق رقبة»، بلکه معنای اطلاق این است که لفظ مطلق، تمام موضوع برای حکم است و دیگر هیچ قید زایدی در موضوع دخالت ندارد و فقط حیثیت «رهایی از هر قید» است که در مطلق لحاظ شده است.
wikifeqh: حقیقت_مطلق