حقلد

لغت نامه دهخدا

حقلد. [ ح َ ق َل ْ ل َ ] ( ع ص ) بخیل. || تنگخوی. ضعیف و سخت سست. ( از اقرب الموارد ). || آثم. بزهکار. ( از منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || ( اِ ) کینه. عداوت. ( منتهی الارب ).

حقلد. [ ح ِ ل ِ ] ( ع ص ) بدخوی گران روح. ( از منتهی الارب ). رجوع به ماده قبل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس