حقایق شناس

لغت نامه دهخدا

حقایق شناس. [ ح َ ی ِ ش ِ ] ( نف مرکب ) شناسنده و عارف حقایق :
حقایق شناسی جهاندیده ای
هنرمندی آفاق گردیده ای.
( بوستان ).
چنین گفت مرد حقایق شناس
کز این هم که گفتی ندارم هراس.
( بوستان ).
توان گفتن این با حقایق شناس
ولی خرده گیرند اهل قیاس.
( بوستان ).

فرهنگ فارسی

شناسنده و عارف حقایق

پیشنهاد کاربران

بپرس