حقانیت
/haqqAniyyat/
مترادف حقانیت: مشروعیت، واقعیت، درستی، راستی
متضاد حقانیت: بزرگی، عزت
برابر پارسی: سزاواری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. راستی و درستی.
مترادف ها
راست، درستی، حقیقت، صداقت، راستی، حقانیت، صدق
درستی، قانونی بودن، حقانیت، برحق بودن
حقانیت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
راستواری
آمیخته واژه ی �راستواری� را به آرش �حقانیت� ساخته و آن را به واژه نامه ی اینترنتی دهخدا نیز افزودم. ب. الف. بزرگمهر ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۳
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/11/blog - post_0. html
آمیخته واژه ی �راستواری� را به آرش �حقانیت� ساخته و آن را به واژه نامه ی اینترنتی دهخدا نیز افزودم. ب. الف. بزرگمهر ۲۶ آبان ماه ۱۳۹۳
برگرفته از پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/11/blog - post_0. html
حقیّت
واقعیت - مشروعیت
هوده مندی
بگمانم در کنار واژه ی �سزاوارا� که در بالا از آن یاد شده، آمیخته واژه ی �هوده مندی� نیز همتراز واژه ی از ریشه عربی �حقّانیت� است و از دید من، چنانچه تنها به آرش و مانش �حقّانیت� باریک شویم و دیگر گزینه هارا بسته به باره شان در جمله نادیده بگیریم، کاربرد �هوده مندی� در جای نخست جای می گیرد.
... [مشاهده متن کامل]
بگمانم در کنار واژه ی �سزاوارا� که در بالا از آن یاد شده، آمیخته واژه ی �هوده مندی� نیز همتراز واژه ی از ریشه عربی �حقّانیت� است و از دید من، چنانچه تنها به آرش و مانش �حقّانیت� باریک شویم و دیگر گزینه هارا بسته به باره شان در جمله نادیده بگیریم، کاربرد �هوده مندی� در جای نخست جای می گیرد.
... [مشاهده متن کامل]
سزش: از بن سزیدن
حق بودن و وجودداشتن