حقائق

/haqA~eq/

لغت نامه دهخدا

حقائق. [ ح َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ حقیقت. رجوع به حقایق و حقیقت شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع حقیقت . ۱ - حقیقتها . ۲ - ذاتیات واقعیات . یا حقایق ابداعی ( ابداعیه ) . عقول مجرد و نفوس . یا حقایق ازلی ( ازلیه ) . مثل افلاطونی ( آرائ اهل مدینه الفاضله قدمه ۱۱ ) یا حقایق اسمائ . اسمائ الهی . یا حقایق اشیائ . ذاتیات و فصول آنها .

پیشنهاد کاربران

بپرس