دیکشنری
مترجم
بپرس
حق ورود
معنی انگلیسی
:
entrance
,
entree
,
entrée
,
ingress
,
entre
دنبال کنید
مترادف ها
entrance
(اسم)
مدخل، ورود، ورودیه، اجازه ورود، درون رفت، حق ورود، دروازهءدخول، درب مدخل
فارسی به عربی
مدخل
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها