قدرت، سلطه، پادشاهی، حق حاکمیت
حق حاکمیت
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حق حاکمیت: همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است:
کانود آدیپت kānude - ādipat ( کانود: حق؛ بلوچی. آدیپت: حاکمیت؛ سنسکریت: ādhipatya )
کانود آدیپت kānude - ādipat ( کانود: حق؛ بلوچی. آدیپت: حاکمیت؛ سنسکریت: ādhipatya )
برخی تعریف واژه را با برگردان واژه اشتباه می گیرند برگردان واژه برگردان هجایی است و با تعریف کاملا تفاوت دارد
حاکمیت
حق حاکمیت
| Sovereignty |
سلطه
فرمانروایی
حق اداره مستقل کشور
حق حاکمیت
سلطه
فرمانروایی
حق اداره مستقل کشور
ته آمدی سرداری ایران
حق = ته آمدی ، ته بیامدی
حاکمیت = سرداری
حق = ته آمدی ، ته بیامدی
حاکمیت = سرداری
حق حاکمیت
Sovereignty
حق یک کشور برای کنترل و اداره امور داخلی و خارجی خود بدون مداخله خارجی.
حق حاکمیت یکی از اصول بنیادین حقوق بین الملل است که به کشورها اجازه می دهد بدون دخالت دیگران، سرزمین و مردم خود را اداره کنند.
حق یک کشور برای کنترل و اداره امور داخلی و خارجی خود بدون مداخله خارجی.
حق حاکمیت یکی از اصول بنیادین حقوق بین الملل است که به کشورها اجازه می دهد بدون دخالت دیگران، سرزمین و مردم خود را اداره کنند.