حق بجانب


معنی انگلیسی:
specious, plausible, pitiable

لغت نامه دهخدا

حق بجانب. [ ح َ ب ِ ن ِ ] ( ص مرکب ) آنکه حق با اوست از دو خصم.
- صورت حق بجانب ؛ آنکه ظاهر مَلامِح و شمائل وی چنان نماید که حق با اوست.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که حق با اوست . یا قیاف. حق بجانب خود گرفتن. خود را محق جلوه دادن

پیشنهاد کاربران

یعنی کسی که همیشه حق را به خودش می دهد حتی اگر در اصل حق با او نباشد!!!!
( ( قیافه ی ( مرده ) آرام بود و حق بجانب بود . تو چهره اش لج بازی پرکینه ای یخ بسته بود . ) ) ( صادق چوبک ، پیرهن زرشکی )

بپرس