حق العمل کار

/haqqol~amalkAr/

معنی انگلیسی:
commission agent, factor

مترادف ها

factor (اسم)
عامل، نماینده، ضریب، عامل مشترک، فاکتور، حق العمل کار، عامل محافظت در برابر نور آفتاب

فارسی به عربی

عامل

پیشنهاد کاربران

بپرس