حق التدریس

/haqqottadris/

مترادف حق التدریس: آموزانه

متضاد حق التدریس: حق التحقیق

برابر پارسی: آموزانه

معنی انگلیسی:
fee

لغت نامه دهخدا

حق التدریس. [ ح َق ْ قُت ْ ت َ ] ( ع اِ مرکب ) پاداشی که بمدرس دهند برای درس گفتن. حق التعلیم.

فرهنگ فارسی

( اسم ) وجهی که معلمی درازای ساعات تدریس خود دریافت کند .
پاداشی که به مدرس دهند برای درس گفتن

فرهنگ معین

( ~ُ . تَّ ) [ ع . ] (ص مر. ) وجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود، آموزانه (فره ).

فرهنگ عمید

کارمزدی که به مدرس در برابر تدریس پرداخت می شود.

جدول کلمات

آموزانه

پیشنهاد کاربران

حق التدریس: [عامیانه، اصطلاح] مزد آموزگار. حق آموزگار به شکل ساعتی ، حقوق در مقابل میزان ساعات تدریس. نوعی استخدام که در قبال هر ساعت تدریس حقوق دریافت شود .
حقی که به معلم در برابر آموزش می دهند
sessional instructor

بپرس