حفو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳(بار)
احفاء: مبالغه در سئوال یا مبالغه در دانستن حال شخص است (مفردات) در نهایه آمده که زنی به محضر آن حضرت آمد «فَسَأَلَها فَاَحْفی وَ قالَ اِنَّها کانَتْ تَأتینازَ مَنَ خَدیجَة» حضرت از او به طور تفصیل احوال پرسی کرد و فرمود: او در زمان خدیجه به منزل ما میآمد . * اموال شما را نمیخواهد و اگر بخواهد و در خواستن مبالغه کند بخل میورزید و نمیدهید. * از تو از قیامت میپرسند گویا به آن دانائی، بگو علم آن پیش پروردگار من است «عنها» به «یسئلونک» متعلّق است و تقدیر چنین است «یَسْئَلونَکَ عَنْها کَاَنَّکَ حَفِیُّ» طبرسی گوید: حفیّ به معنی عالم است یعنی آنقدر سئوال کرده تا دانسته است . * گفت سلام بر تو حتماً از پروردگارم برای تو آمرزش میخواهم که او به من مهربان است طبرسی «حفیّ» را مهربان معنی کرده و گوید: حفّی آن است که در سئوال مبالغه کند و نیز کسی است که در عطا کردن نعمتها لطف کند. اصل باب به معنی آخر رساندن (مبالغه) است گوئی «تحفیّت بهای بالغت فی اکرامه» در نهایه هست: «احفی فلان بصاحبه و حفی به و تحفّی: ای بالغ فی بره والسئول عن حاله».
احفاء: مبالغه در سئوال یا مبالغه در دانستن حال شخص است (مفردات) در نهایه آمده که زنی به محضر آن حضرت آمد «فَسَأَلَها فَاَحْفی وَ قالَ اِنَّها کانَتْ تَأتینازَ مَنَ خَدیجَة» حضرت از او به طور تفصیل احوال پرسی کرد و فرمود: او در زمان خدیجه به منزل ما میآمد . * اموال شما را نمیخواهد و اگر بخواهد و در خواستن مبالغه کند بخل میورزید و نمیدهید. * از تو از قیامت میپرسند گویا به آن دانائی، بگو علم آن پیش پروردگار من است «عنها» به «یسئلونک» متعلّق است و تقدیر چنین است «یَسْئَلونَکَ عَنْها کَاَنَّکَ حَفِیُّ» طبرسی گوید: حفیّ به معنی عالم است یعنی آنقدر سئوال کرده تا دانسته است . * گفت سلام بر تو حتماً از پروردگارم برای تو آمرزش میخواهم که او به من مهربان است طبرسی «حفیّ» را مهربان معنی کرده و گوید: حفّی آن است که در سئوال مبالغه کند و نیز کسی است که در عطا کردن نعمتها لطف کند. اصل باب به معنی آخر رساندن (مبالغه) است گوئی «تحفیّت بهای بالغت فی اکرامه» در نهایه هست: «احفی فلان بصاحبه و حفی به و تحفّی: ای بالغ فی بره والسئول عن حاله».
wikialkb: ریشه_حفو
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید