حفنة. [ ح َ ن َ ] ( ع اِ ) یک مشت از طعام. مشتی از گندم و جو و جز آن. یا دو مشت وقتی که هر دو کف بهم آورده باشند. ( منتهی الارب ). پری یک مشت. مقداری که در کف دستی فراهم کرده گنجد. چیز اندک. || گو کف. ج ، حفنات :
مارمیت اذ رمیت فتنه ای
صدهزاران خرمن اندر حفنه ای.
مولوی.