حفده

لغت نامه دهخدا

( حفدة ) حفدة. [ ح َ ف َ دَ ] ( ع اِ ) ج ِ حافد. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). حفد. خدمتگاران. یاریگران. ( منتهی الارب ). خدمه.( اقرب الموارد ). اعوان. ( مهذب الاسماء ). خادمان. یاران. || دختران. دخترکان. || نبیرگان. نوادگان. || دامادان و خسران. ( منتهی الارب ). || صناع الوشی. ( اقرب الموارد ).
حفده. [ ح َ ف َ دَ ] ( اِخ ) رجوع به ابومنصور حفده شود.

فرهنگ فارسی

یاران، دوستان، خدمتکاران، فرزندزادگان
خدمتگزاران یاریگران

فرهنگ عمید

= احفاد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَفَدَةً: حفده جمع حافد است که به معنای متحرک سریع و کسی است که در خدمت ، جنب و جوش سریع دارد کنایه از نوه ها چون آنها نیز در خدمت به شخص کوشاتر از دیگران هستند
ریشه کلمه:
حفد (۱ بار)

«حَفَدَة» جمع «حافد» در اصل به معنای کسی است که بدون انتظار پاداش، با سرعت همکاری می کند، ولی در آیه مورد بحث، به عقیده بسیاری از مفسران، منظور نوه ها است و بعضی خصوص نوه های دختری را گفته اند. بعضی دیگر معتقدند که «حَفَدَه» به فرزندان بزرگ که می توانند کمک و همکاری کنند اطلاق شده است. و بعضی آن را هرگونه معاون و کمک کار را اعم از فرزندان و غیر فرزندان دانسته اند.
سرعت در عمل و خدمت. طبرسی فرماید: اصل حفد سرعت در کار است در دعا آمده «اللّهُمَّ اِلَیْکَ نَسْعی و نَحْفَدُ»: خدایا به سوی تو سعی و سرعت می‏کنیم. باعوان و یاران حفده گویند زیرا که در پیروی و طاعت سرعت به خرج می‏دهند. حفده جمع حافذ به معنی خدمتکار است یعنی: خدا به شما از زنانتان فرزندان و خدمتکاران عطا کرده است این خدمتکاران از فرزندان اند چون فرموده«مِنْ اَزْواجِکُم» و چون حافذ به معنی فرزند فرزند (نوه) نیز آمده شاید مراد از حفده نوه‏ها باشد. این کلمه فقط یک بار در قرآن آمده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس