حظوت

لغت نامه دهخدا

حظوت. [ ح َ وَ ] ( ع اِ ) حظوة. رجوع به حظوة شود.

حظوة. [ ح َ / ح ُ وَ ] ( ع اِ ) بهره روزی. || تیر خرد بقدر ذراع که کودکان بدان بازی کنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). تیر ناوکی. ( مهذب الاسماء ). || هر شاخ رسته در بن درخت که هنوز سخت نشده باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، حِظاء، حَظَوات. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( مص ) بهره مند و دولتی شدن. ( منتهی الارب ).

حظوة. [ ح ُ / ح ِ وَ ] ( ع اِ ) مرتبه. || بهره رزق. حِظَة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

حظوة. [ ح ُ وَ ] ( ع مص ) بهره مند شدن. بهره مند شدن و دولتی شدن. || ظفر یافتن بر چیزی. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس