[ویکی فقه] یکی از مهمترین آداب قلبی که شاید بسیاری از آداب، مقدّمه آن باشد و عبادت بدون آن روح ندارد و کلید قفل کمالات و دروازه سعادت ها است و در احادیث شریفه کمتر چیزی این قدر یاد شده و به کمتر ادبی این قدر اهمّیّت داده شده، "حضور قلب" است.
عبادات و مناسک و اذکار در وقتی نتیجه کامل دارد که در قلب قرار گیرد و باطنِ ذات انسان با آن مخلوط شود و دل انسان صورت عبودیّت به خود گیرد و از خودسری و سرکشی بیرون آید.
و از اسرار و فوائد عبادات یکی آن است که اراده نفس قوی شود و نفس بر طبیعت چیره شود و قوای طبیعت تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده نفس ملکوتی در مُلک بدن نفوذ کند، بطوری که قوا چون ملائکة اللّه نسبت به حق تعالی شوند که «لحظه ای عصیان آن نکنند، و عمل کنند به آنچه فرمان برای آنها صادر می شود.»
و اگر قلب در وقت عبادت نباشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبیه بازی است. و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نمی رود - چنانچه به این معنی در اخبار اشاره شده - و قوای نفس با چنین عبادتی تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند و همینطور قوای ظاهره و باطنه تسلیم اراده اللّه نگردد و مملکت در تحت کبریای حق سر تسلیم فرود نمی آورد، چنانچه پر واضح است. و از این جهت است که میبینید در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و گناهان افزوده میشود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیّه و وساوس شیطانیّه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمیآید، و الا به نصّ آیه مبارکه کتاب الهی: «نماز نهی از فحشاء و منکرمینماید.»و البته این نهی، ظاهری نیست، لا بدّ باید در دل چراغی روشن شود و در باطن نوری فروزان شود که انسان را هدایت به عالم غیب کند و انگیزه ای الهی پیدا شود که انسان را از عصیان و نافرمانی باز دارد.
الان وقت آن است که بعضی از روایات ائمه علیهم السلام در مورد حضور قلب را ذکر کنیم:
از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله روایت است که «عبادت کن خدای تعالی را چنانچه گویا او را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»«» از این حدیث شریف استفاده دو مرتبه از مراتب حضور قلب میشود:
یکی، آنکه سالک چنان به خداوند و عظمت او تفکر کند که همه روزنه های قلبش از دیگر موجودات بسته شده و چشم بصیرت به جمال پاک ذی الجلال گشوده گردیده و جز او چیزی مشاهده نکند.خلاصه، مشغول کاری که دارد انجام می دهد باشد و توجه به جایی نداشته باشد.
و در مرتبه بعد، که پایین تر از این مقام است، آن است که خود را حاضر در محضر خداوند ببیند و ادب آن را رعایت کند.
جناب رسول اکرم فرماید: «اگر میتوانی از اهل مقام اوّل باشی عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از این معنا غافل مباش که تو در محضر خداوندی.» و البته محضر حق را ادبی است که غفلت از آن از مقام عبودیت دور است. و اشاره به این فرموده است. در حدیثی که جناب أبو حمزه ثمالی رضی اللّه عنه نقل میکند، میگوید: «دیدم حضرت علی بن الحسین سلام اللّه علیهما را که نماز میخواند. عبای آن حضرت از دوشش افتاد. آن را درست نکردند تا آن که از نماز فارغ شد. سؤال کردم از سببش، فرمود: وای بر تو، آیا میدانی در خدمت کی بودم؟» و نیز از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله منقول است که «دو نفر از امّت من به نماز میایستند در صورتی که رکوع و سجودشان یکی است و حال آن که تفاوت نماز خواندنشان مثل زمین و آسمان است.»
و فرمودند: «آیا نمیترسد کسی که صورت خود را در نماز بر میگرداند صورت او چون صورت الاغ شود».
و فرمودند: «کسی که دو رکعت نماز بجا آورد و در آن به چیزی از دنیا متوجّه نشود، خدای تعالی گناهان او را میآمرزد.».
و فرمودند: «بعضی از نمازها قبول میشود ولی گاهی نصفش یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم - تا یک دهم!. و بعضی از نمازها مثل لباسی کهنه پیچیده میشود و به روی صاحبش زده میشود. و از نماز تو مال تو نیست مگر آن که در آن توجه و حضور قلب داشته ای».
و حضرت باقر علیه السلام فرمودند: «رسول خدا فرمود: وقتی بنده مؤمن به نماز بایستد خدای تعالی نظر به سوی او کند - یا فرمودند خدای تعالی اقبال به او کند – تا وقتی که خودش توجهش را از دست می دهد. و رحمت از بالای سرش سایه بر او افکند و ملائکه فرو گیرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خدای تعالی ملکی را موکّل او کند که بایستد بالای سر او و بگوید: ای نمازگزار، اگر بدانی چه کسی به تو توجه دارد و با چه کسی مناجات میکنی، توجّه به جایی نمیکردی و از موضعت جدا نمیشدی هرگز.»
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که «جمع نمیشود اشتیاق و ترس در دلی، مگر آن که بهشت بر او واجب شود. پس وقتی نماز میخوانی، حضور قلب داشته باش به خدای عزّ و جلّ، زیرا که نیست بنده مؤمنی که اقبال کند به قلبش به خدای تعالی در نماز و دعا مگر آن که قلوب مؤمنین را خدای تعالی به او متمایل می کند و با دوستی آنها او را تأیید کند او را به بهشت برد.»
و از حضرت باقر و صادق علیهما السلام روایتی است که فرمودند:
«نیست از برای تو از نمازت مگر آنچه را حضور قلب داشته ای در آن، پس، اگر به غلط بجا آورد تمام آن را یا غفلت از آداب آن کند، پیچیده می شود آن و به روی صاحبش زده شود.»
و از حضرت باقر العلوم علیه السلام روایت شده که «همانا بالا میرود از نماز بنده از برای او نصف یا ثلث یا ربع یا خمسش، پس، بالا نمیرود برای او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است بر آن. و ما مأمور شدیم به نافله تا نقص نماز های واجب کامل شود».
و از جناب صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «وقتی احرام بستی در نماز، به نماز توجه کن، زیرا وقتی توجه می کنی به خداوند به تو توجه می کند و اگر از آن رو بگردانی خداوند از تو رو برمی گرداند. پس گاهی فقط یک سوم یا یک چهارم یا یک ششم از نماز بالا میرود، به همان اندازه که نمازگزار به نمازش توجه کرده و خداوند به غافل چیزی عطا نمیفرماید.»
و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت است که به ابی ذر فرمودند:
« دو رکعت متوسّط با فکر بهتر است از ایستادن یک شب در صورتی که قلب غافل باشد.»
عبادات و مناسک و اذکار در وقتی نتیجه کامل دارد که در قلب قرار گیرد و باطنِ ذات انسان با آن مخلوط شود و دل انسان صورت عبودیّت به خود گیرد و از خودسری و سرکشی بیرون آید.
و از اسرار و فوائد عبادات یکی آن است که اراده نفس قوی شود و نفس بر طبیعت چیره شود و قوای طبیعت تحت قدرت و سلطنت نفس گردد و اراده نفس ملکوتی در مُلک بدن نفوذ کند، بطوری که قوا چون ملائکة اللّه نسبت به حق تعالی شوند که «لحظه ای عصیان آن نکنند، و عمل کنند به آنچه فرمان برای آنها صادر می شود.»
و اگر قلب در وقت عبادت نباشد، عبادت او حقیقت پیدا نکند و شبیه بازی است. و البته چنین عبادتی را در نفس به هیچ وجه تأثیری نیست و عبادت از صورت و ظاهر به باطن و ملکوت بالا نمی رود - چنانچه به این معنی در اخبار اشاره شده - و قوای نفس با چنین عبادتی تسلیم نفس نشوند و سلطنت نفس بر آنها بروز نکند و همینطور قوای ظاهره و باطنه تسلیم اراده اللّه نگردد و مملکت در تحت کبریای حق سر تسلیم فرود نمی آورد، چنانچه پر واضح است. و از این جهت است که میبینید در ما پس از چهل - پنجاه سال عبادت اثری حاصل نشده، بلکه روز به روز بر ظلمت قلب و گناهان افزوده میشود و آن به آن اشتیاق ما به طبیعت و اطاعت ما از هواهای نفسانیّه و وساوس شیطانیّه افزون گردد. اینها نیست جز آن که عبادات ما بی مغز و شرایط باطنه و آداب قلبیّه آن به عمل نمیآید، و الا به نصّ آیه مبارکه کتاب الهی: «نماز نهی از فحشاء و منکرمینماید.»و البته این نهی، ظاهری نیست، لا بدّ باید در دل چراغی روشن شود و در باطن نوری فروزان شود که انسان را هدایت به عالم غیب کند و انگیزه ای الهی پیدا شود که انسان را از عصیان و نافرمانی باز دارد.
الان وقت آن است که بعضی از روایات ائمه علیهم السلام در مورد حضور قلب را ذکر کنیم:
از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله روایت است که «عبادت کن خدای تعالی را چنانچه گویا او را میبینی، و اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.»«» از این حدیث شریف استفاده دو مرتبه از مراتب حضور قلب میشود:
یکی، آنکه سالک چنان به خداوند و عظمت او تفکر کند که همه روزنه های قلبش از دیگر موجودات بسته شده و چشم بصیرت به جمال پاک ذی الجلال گشوده گردیده و جز او چیزی مشاهده نکند.خلاصه، مشغول کاری که دارد انجام می دهد باشد و توجه به جایی نداشته باشد.
و در مرتبه بعد، که پایین تر از این مقام است، آن است که خود را حاضر در محضر خداوند ببیند و ادب آن را رعایت کند.
جناب رسول اکرم فرماید: «اگر میتوانی از اهل مقام اوّل باشی عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از این معنا غافل مباش که تو در محضر خداوندی.» و البته محضر حق را ادبی است که غفلت از آن از مقام عبودیت دور است. و اشاره به این فرموده است. در حدیثی که جناب أبو حمزه ثمالی رضی اللّه عنه نقل میکند، میگوید: «دیدم حضرت علی بن الحسین سلام اللّه علیهما را که نماز میخواند. عبای آن حضرت از دوشش افتاد. آن را درست نکردند تا آن که از نماز فارغ شد. سؤال کردم از سببش، فرمود: وای بر تو، آیا میدانی در خدمت کی بودم؟» و نیز از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله منقول است که «دو نفر از امّت من به نماز میایستند در صورتی که رکوع و سجودشان یکی است و حال آن که تفاوت نماز خواندنشان مثل زمین و آسمان است.»
و فرمودند: «آیا نمیترسد کسی که صورت خود را در نماز بر میگرداند صورت او چون صورت الاغ شود».
و فرمودند: «کسی که دو رکعت نماز بجا آورد و در آن به چیزی از دنیا متوجّه نشود، خدای تعالی گناهان او را میآمرزد.».
و فرمودند: «بعضی از نمازها قبول میشود ولی گاهی نصفش یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم - تا یک دهم!. و بعضی از نمازها مثل لباسی کهنه پیچیده میشود و به روی صاحبش زده میشود. و از نماز تو مال تو نیست مگر آن که در آن توجه و حضور قلب داشته ای».
و حضرت باقر علیه السلام فرمودند: «رسول خدا فرمود: وقتی بنده مؤمن به نماز بایستد خدای تعالی نظر به سوی او کند - یا فرمودند خدای تعالی اقبال به او کند – تا وقتی که خودش توجهش را از دست می دهد. و رحمت از بالای سرش سایه بر او افکند و ملائکه فرو گیرند اطراف و جوانب او را تا افق آسمان و خدای تعالی ملکی را موکّل او کند که بایستد بالای سر او و بگوید: ای نمازگزار، اگر بدانی چه کسی به تو توجه دارد و با چه کسی مناجات میکنی، توجّه به جایی نمیکردی و از موضعت جدا نمیشدی هرگز.»
و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که «جمع نمیشود اشتیاق و ترس در دلی، مگر آن که بهشت بر او واجب شود. پس وقتی نماز میخوانی، حضور قلب داشته باش به خدای عزّ و جلّ، زیرا که نیست بنده مؤمنی که اقبال کند به قلبش به خدای تعالی در نماز و دعا مگر آن که قلوب مؤمنین را خدای تعالی به او متمایل می کند و با دوستی آنها او را تأیید کند او را به بهشت برد.»
و از حضرت باقر و صادق علیهما السلام روایتی است که فرمودند:
«نیست از برای تو از نمازت مگر آنچه را حضور قلب داشته ای در آن، پس، اگر به غلط بجا آورد تمام آن را یا غفلت از آداب آن کند، پیچیده می شود آن و به روی صاحبش زده شود.»
و از حضرت باقر العلوم علیه السلام روایت شده که «همانا بالا میرود از نماز بنده از برای او نصف یا ثلث یا ربع یا خمسش، پس، بالا نمیرود برای او مگر آنچه را اقبال به قلب نموده است بر آن. و ما مأمور شدیم به نافله تا نقص نماز های واجب کامل شود».
و از جناب صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «وقتی احرام بستی در نماز، به نماز توجه کن، زیرا وقتی توجه می کنی به خداوند به تو توجه می کند و اگر از آن رو بگردانی خداوند از تو رو برمی گرداند. پس گاهی فقط یک سوم یا یک چهارم یا یک ششم از نماز بالا میرود، به همان اندازه که نمازگزار به نمازش توجه کرده و خداوند به غافل چیزی عطا نمیفرماید.»
و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله روایت است که به ابی ذر فرمودند:
« دو رکعت متوسّط با فکر بهتر است از ایستادن یک شب در صورتی که قلب غافل باشد.»
wikifeqh: حضور_قلب_در_عبادت