حضض
لغت نامه دهخدا
حضض. [ ح ُ ض ُ ]( ع اِ ) ج ِ حضیض. ( منتهی الارب ). رجوع به حضیض شود.
حضض. [ ح ُ ض ُ / ض َ ] ( ع اِ ) داروئیست تلخ. حضظ. جُدُل. حُضد. حضذ. حظظ. حذل. ( مهذب الاسماء ). حذال.و آن بر دو نوع است : هندی و عربی. عربی آن عصاره آسر، یعنی خولان است که آنرا کحل خولان و حضض مکی نیز خوانند و هندی عصاره فیلزهرج ، یعنی راس هندی است و بهندی رسوت نامند و هر دوجهت اورام رخوه و غیره بکار است. صاحب تحفه گوید: بهترین انواعش مکی است و سرد و خشک است در اول ، روشنی چشم بیفزاید و شقاق را دفع کند و سحج را نفع دهد. ( تحفه حکیم مؤمن ). دیسقوریدوس گوید: لوقیون اسم درختی است خاردار با شاخه های به درازای سه ذراع و بیشتر و بر آن برگها باشد زفت و سخت ماننده برگهای بُقس [ شمشاد ] با ثمری شبیه بفلفل سیاه. تلخ مزه و املس و پوست درخت زرد است برنگ شیره و عصاره لوقیون که با آب خلط کرده باشند و ریشه های بسیار دارد از هر سوی و در بلاد ماقدونیا و بلاد لوقیا و در اماکن دیگر بسیار باشد و بیشتر در زمینهای سنگلاخ روید. ماسرجویه گوید: لوقیون یا فیل زهرج بر سه گونه است : نوعی هندی و نوعی عربی ، و چون حُضض مطلق گویند مراد نوع عربی آن است و قسم سوم را از چوب زرشک حاصل کنند. یعنی بگیرند چوب زرشک را و نیک در آب بجوشانند تا تمام قوت چوب گرفته شود سپس بپالایند و آب پالوده ، بار دیگر بجوشانند تا آنگاه که رنگ سرخ گیرد. همه انواع ثلاثه میان حرارت و برودت ، یعنی معتدل و قابض باشند و خاصه نوع هندی در محکم کردن ریشه موی از دیگر انواع بهتراست و حضضی را که از زرشک گیرند، برای اورام نافعترباشد و قوت او قوت دم الاخوین است و رطوبات و دیگر اعضا را خشک کند و بدیغورس گوید: خاصیت حضض و نفع آن در اورام رخوة و حرارت و نفاخات جسد و قطع خون باشد. و طبری گوید: طلاء آن برای رویانیدن موی نافع است وسندهشار گوید: فیل زهرج در دردهای چشم و آماسها و خوره و بواسیر و ریشها سودمند است. و ابن ماسه گوید: نافع است گزیدگی هوام و اورام بیخهای ناخن را و رازی گوید: غرغره آن درخناقها مفید است و ابن البطریق گوید: طلای آن در موضع گزیدگی سگ هار نافع است ، بدین معنی که موضع گزیدگی تا بن آن از حضض پر کنند و بعض دیگر گفته اند که آشامیدن آن هر روز نیم مثقال با آب سرد برای این بلیه ، یعنی گزیدگی سگ هار سود دارد. ( از ابن البیطار ). || نام دارویی است که از بول شتر کنند. رجوع به تحفه ٔحکیم مؤمن و اختیارات بدیعی و ترجمه صیدنه شود.
فرهنگ فارسی
چیزی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۳(بار)
wikialkb: ریشه_حضض
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید