[ویکی فقه] حضرت ابراهیم به دستور خداوند، حضرت هاجر و حضرت اسماعیل را به حرم امن الهی ، مکه مکرمه برد و مادر و پسرش را درآنجا گذاشت و به فلسطین برگشت
حس هووگری گاهی به صورتهای رنج آور در ساره بروز می کرد، او وقتی که می دید ابراهیم فرزند نوگلش اسماعیل را در کنار مادرش در آغوش می گیرد و او را می بوسد و نوازش می نماید، در درون ناراحت می شد و در غم و اندوه فرو می رفت، آتش حسادت در درونش شعله می کشید که چرا شوهرم ابراهیم باید همسر دیگر به نام هاجر داشته باشد؟ و هاجر که کنیز من بود، اینک همتای من شود؟ و پسرش مانند پسر من مورد محبت ابراهیم قرار گیرد؟! و...
رفتارهای نامناسب ساره
کوتاه سخن آنکه: وسوسه های نفسانی ، طوفانی از حزن و اندوه در ساره به وجود آورده بود و موجب می شد که او گاه و بیگاه با ابراهیم برخوردهای نامناسب و زننده کند. روایت شده: اسماعیل و اسحاق بزرگ شده بودند (در حدی که می توانستند با هم مسابقه کشتی یا مسابقه دویدن بگذارند) در یکی از مسابقه ها اسماعیل برنده شد، ابراهیم بی درنگ اسماعیل را گرفت و بر روی دامنش گذاشت، و اسحاق را در کنارش نشاند، این منظره ساره را بسیار ناراحت کرد، به طوری که با تندی به ابراهیم گفت: «مگر بن ا نبود که این دو فرزند را مساوی قرار ندهی؟! هاجر را از من دور کن و به جای دیگر ببر.»
رفتار مناسب حضرت ابراهیم با ساره
از آن جا که ساره قبلاً مهربانی های بسیار به ابراهیم کرده بود، و ابراهیم همواره سعی داشت نسبت به او وفادار و خوشرفتار باشد، از این رو نمی خواست ساره را از خود برنجاند.
شکایت ابراهیم به خداوند
...
حس هووگری گاهی به صورتهای رنج آور در ساره بروز می کرد، او وقتی که می دید ابراهیم فرزند نوگلش اسماعیل را در کنار مادرش در آغوش می گیرد و او را می بوسد و نوازش می نماید، در درون ناراحت می شد و در غم و اندوه فرو می رفت، آتش حسادت در درونش شعله می کشید که چرا شوهرم ابراهیم باید همسر دیگر به نام هاجر داشته باشد؟ و هاجر که کنیز من بود، اینک همتای من شود؟ و پسرش مانند پسر من مورد محبت ابراهیم قرار گیرد؟! و...
رفتارهای نامناسب ساره
کوتاه سخن آنکه: وسوسه های نفسانی ، طوفانی از حزن و اندوه در ساره به وجود آورده بود و موجب می شد که او گاه و بیگاه با ابراهیم برخوردهای نامناسب و زننده کند. روایت شده: اسماعیل و اسحاق بزرگ شده بودند (در حدی که می توانستند با هم مسابقه کشتی یا مسابقه دویدن بگذارند) در یکی از مسابقه ها اسماعیل برنده شد، ابراهیم بی درنگ اسماعیل را گرفت و بر روی دامنش گذاشت، و اسحاق را در کنارش نشاند، این منظره ساره را بسیار ناراحت کرد، به طوری که با تندی به ابراهیم گفت: «مگر بن ا نبود که این دو فرزند را مساوی قرار ندهی؟! هاجر را از من دور کن و به جای دیگر ببر.»
رفتار مناسب حضرت ابراهیم با ساره
از آن جا که ساره قبلاً مهربانی های بسیار به ابراهیم کرده بود، و ابراهیم همواره سعی داشت نسبت به او وفادار و خوشرفتار باشد، از این رو نمی خواست ساره را از خود برنجاند.
شکایت ابراهیم به خداوند
...
wikifeqh: حضرت_اسماعیل_و_مادرش