حضارت
/hazArat/
مترادف حضارت: شهرنشینی ، تمدن، مدنیت
متضاد حضارت: چادرنشینی، بداوت، بدویت، بادیه نشینی
لغت نامه دهخدا
حضارت. [ ح َ رَ ] ( ع مص ) حاضر آمدن. || حاضر کردن. || مقیم شدن بشهر. مقیم بودن به حضر. اقامت کردن. مقابل بداوت.
حضارة. [ ح ِرَ ] ( ع اِ ) در تداول امروز عرب ، تمدن یک قوم و فرهنگ ایشان را حضارة ایشان گویند. رجوع به حضار شود.
حضارة. [ ح َض ْ ضا رَ ] ( اِخ ) نام شهری به یمن در نواحی سنجان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - اقامت در شهر شهر نشینی مقابل بداوت . ۲ - تمدن .
حاضر آمدن حاضر کردن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
حَضارَت: شهرنشینی، تمدن، مدنیت.
تمدن
حضارت: عبارت است از مجموع مفاهیم پیرامون زندگى. که حسب وجهتِ دید در زندگى، خاصه مى باشد. واژۀ معادل آن به لاتین کلتور است.