حصیف

لغت نامه دهخدا

حصیف. [ ح َ ] ( ع ص ، اِ ) جامه استوار و محکم بافته. ( آنندراج ). || مرد درست خرد. ( منتهی الارب ). محکم عقل. سخت رای. کامل رای. || ثوب حصیف ؛ جامه محکم بافته. || درشتی پوست. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (ص . ) خردمند، درست - رای .

فرهنگ عمید

خردمند و نیکورٲی.

جدول کلمات

خردمند

پیشنهاد کاربران

بپرس