حصاص. [ ح ُ ] ( ع مص ) گوش ستیخ کرده دم جنبان دویدن خر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || تیز دویدن. تیز رفتن. تند دویدن. سخت دویدن. || تیز دردویدن. || تیز دادن. ضراط. || ریزیده شدن موی.حصاص. [ ح ُ ] ( ع ص ) تیز در رفتار.حصاص. [ ح ُ ] ( ع اِ ) جَرب. ( اقرب الموارد ).