حصار گرفتن

لغت نامه دهخدا

حصار گرفتن. [ ح ِ گ ِرِ ت َ ] ( مص مرکب ) در حصار نشستن. در قلعه نشستن.
- پس زانو حصار گرفتن ؛ کنایت از گوشه گیری و انتظار : به دل خوشی چون افتادی که هفتاد سال است که ما پس زانو حصار گرفته ایم و از این حدیث هنوز بویی به مشام ما نرسیده است.

پیشنهاد کاربران

قوّت بازوی پرهیز به خوبان مفروش - که در این خیل حصاری به سواری گیرند ( حافظ )
حصار گرفتن ؛ محاصره کردن.
حصاربراکار
مغازه

بپرس