حشیشی


معنی انگلیسی:
hashish smoker

لغت نامه دهخدا

حشیشی. [ ح َ ] ( ص نسبی ) منسوب به حشیش. حشیش کش. || منسوب به حشیش نام بطن های چندی از عرب است. ( سمعانی ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه مبتلا باستعمال حشیش است . جمع : حشیشیون .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص . ) معتاد به حشیش .

پیشنهاد کاربران

عذر میخوام. معنی حشیش در مصراع زیر که از استاد سخن می باشد چیست؟
عاقبت آن پسر هم در حشیش آمد، ،
دیده ام جایی مصراع را چنین معنی کرده اند: عاقبت آن پسر هم بزرگ شد
سیگاری و پنیر و بنگ از نام های دیگر حشیش است و هر سه عامیامه. . .

بپرس