حشوک

لغت نامه دهخدا

حشوک. [ ح ُ ] ( ع مص ) گرد آوردن مایه ( شتر ماده ) شیر خود رادر پستان. || گرد آمدن شیر در پستان. || گرد آمدن مردم. ( تاج المصادر بیهقی ). گرد آمدن مردمان. ( محمودبن عمر ربنجنی ). || بسیار شدن خرمابن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مهذب الاسماء ). || ضعیف شدن باد. ( تاج المصادر بیهقی ).

حشوک. [ ح َ ] ( ع ص )ناقه حشوک ؛ ماده شتر که گرد آرد شیر را در پستان.

پیشنهاد کاربران

بپرس